ملخص الجهاز:
"بعد چند لحظه باز،همخوانی کردند و اینبار هردو به پهلو چرخیدند-که فکر کردم به هم گفتند:«به پهلو بچرخیم تا اون آقا ما رو تمام قد ببینه».
فکر کردم چه اندازه زیبا هستند و چه صدای زیبایی دارند؛و از کجا آمدهاند داخل باغچهی کوچک خانهی ما؟از کجا پیداشان شده؟ دوباره چرخی زدند و اینبار جفت هم رو به من نشتند و یک دوخوانی زیبا کردند؛مثل یک آواز دوصدایی که نتوانستم همهی آن را بشنوم.
چون یک پرندهی بد هیبت-که گویی در همان لحظه از گود بیرون جسته بود-با دم نصفه و پرهای ریخته و گردن لخت که به شکل رقتانگیز و حالبههمزنی با زحمت،و کج و یک وری بال میزد،و مثل یک قیچی سیاه و زنگزده، فضای حیاط خانهی ما را از هم میدرید،با جیغی وحشتناک چند لحظه همهی صداها را در صدای شوم خود خفه کرد-که گویی بر سر من داد میکشید:«تیر بخوره به چشمی که ما رو نمیبینه،ولی غریبهها رو میبینه»."