خلاصة:
هدف برنامهء درسی دانشگاهی رشتهء علومسیاسی،افزون بر آموزش و پژوهش در علم سیاست،تربیت افراد کار آمد و علمی برای تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی است.یک برنامهریزی مطلوب باید دربرگیرندهء این نکته باشد که یک فرهیخته میبایست به چه مهارتهایی مجهز باشد تا بتواند در بازار کار حضور مؤثر پیدا کند؟امروزه فرهیختهء علومسیاسی به انبانی از انبوهه مفاهیم تبدیل شده و این توان را نیافته است که آموختههای خود را به محیط عملیاتی بکشاند.از یکسو،بنمایهء رشتهء علومسیاسی،تئوری است؛اما از دیگر سو،این پرسش به نحوی چشمگیر مطرح است که چگونه میتوان تئوری را به فن یا تکنیک هم پیوند نمود؟چگونه میتوان رشتهء علومسیاسی را قابل استفادهتر یا کاربردیتر کرد؟چگونه میتوان نظریهها ر ابه مبنای سیاستگذاری تبدیل نمود؟باتوجه به در حاشیه قرار داشتن دروس روششناسی،ناکافی بودن تعداد واحدهای اختصاص داده شده،عدم دستیابی به یک تعادل مطلوب در مباحث درسهای روش شناختی،نادیده گرفتن تنوع مکاتب و رویکردهای روششناختی،و معضل چیرگی مونیسم روششناختی،و با عطف توجه به ماهیت میانرشتهای علومسیاسی،پیشنهاد میشود گروه درسهای روششناسی در دورهء کارشناسی علومسیاسی تأسیس گردد.
ملخص الجهاز:
"در مقالهای که به تازگی منتشر شده است،نویسنده به نوعی آسیبشناسی جدی و در عین حال دردمندانه در باب دروس روششناسی در رشتههای علومسیاسی و روابط بینالمللی دست یازیده و چهار معضل را تشخیص داده است:تأکید بر چگونگی شناخت ما از دنیای سیاست(معرفتشناسی)در برابر آموزش فنون متداول تحقیق،تدریس نظری مباحث روششناختی در برابر آموزش حین کار در جریان اجرای طرحهای پژوهشی،تأکید حداکثری بر روشمندی و ساختار روشمند مقالههای پژوهشی در برابر تلاش برای ارائهء محتوای مفید و تأکید بر اصول ثابت روششناختی در برابر آشنا کردن دانشجویان با تنوع روششناختی.
نگارنده پیشنهاد میدهد پنج درس جدید اجباری به دورهء کارشناسی علومسیاسی افزون گردد که عبارتاند از:قانونگذاری،با این پیشفرض که یک دانشجوی علومسیاسی باید ترکیبی چند زمینهای از تخصصهای چندگانهرا فراگیری کند تا بتواند به طرزی عملیاتی در محیط های پارلمانی به کار اشتغال یابد؛ سیاستگذاری عمومی،با اینرویکرد که یک فرهیختهء علومسیاسی باید بتواند در نقش یک مقام سیاسی محلی یا ملی به کمک یک برنامهء عملی،درپی تغییر محیط فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی بازیگرانی اجتماعی که در یک منطق بخشی جای گرفتهاند،برآید؛نظامهای انتخاباتی، زیرا حضور مؤثر در گامهای گوناگون انتخابات،جامعهشناسی رأی،رفتارشناسی سیاسی، نحوهء عملکرد احزاب سیاسی،میزان حضور لابیها،تعامل رفتارهای مدنی میان نخبگان و عوام و تأثیر رسانههای عمومی بر فضای انتخابات را به شیوهای علمی/کاربردی بشناسند؛حکومت محلی،با این رهیافت که آموزش و پژوهش عملگرایانه در جنبههای گوناگون حکومت محلی،شوراها و شهرداریها سبب میشود فرهیختهء علومسیاسی بتواند به ادارهء حکومتهای محلی بپردازد؛بودجهنویسی،زیرآشنایی عملی با فنون و ظرایف امور مالیهء عمومی و پردازش سند بودجه سبب میشود دانشآموختهء علومسیاسی بتواند در فرایند سیاستگذار منجر به برنامهریزی و بودجهبندی به نحو فعالانه دخیل شود."