خلاصة:
آثار دیونیسیوس مجعول، در سنت زیبایی شناسانه قرون وسطی به ارائه نظام مندترین نگرش نسبت به زیبایی می پردازند که پیش تر در آثار هیچ یک از آبای یونانی و لاتینی کلیسا سابقه نداشته است. وی در بیان آراء خود در این زمینه از آموزه های فیلسوفان نوافلاطونی، به ویژه پروکلس بهره می برد و همچون فیلسوفان نوافلاطونی برای زیبایی شانی متافیزیکی قائل است. این امر سبب شده که دیونیسیوس بحث خود را به جای زیبایی محسوس با زیبایی غیرمحسوس آغاز کند و سپس به صدور زیبایی محسوس از زیبایی مطلق بپردازد. بر این اساس، برخلاف سنت تجربی مسلک یونانیان، بحث در باب زیبایی را به جای ساحت تجربه به ساحت تامل منتقل می سازد و زیبایی جنبه ای عرفانی و رازآلود می یابد. افزون بر این، وی مفهوم نور را به مباحث زیبایی شناسی وارد می کند و ملاک وضوح را نیز به شرایط زیبایی می افزاید. این آراء دیونیسیوس هم بر زیبایی شناسی غرب مسیحی و هم بر زیبایی شناسی شرق مسیحی تاثیرگذار بود. وی در سنت لاتینی بر آموزه های اریوگنا، هوگونیس سن ویکتوری، سوژر اهل سن دنی و توماس آکویناس تاثیر نهاد و در سنت بیزانسی مدافعان شمایل ها بیشترین بهره را از آثار دیونیسیوس بردند، به گونه ای که آثار دیونیسیوس پس از کتاب مقدس، دومین متن مورد ارجاع مدافعان بیزانسی شمایل ها بود.
Comparing to the Greek and Latin Fathers of the Church، in the aesthetic tradition of medieval centuries there is no standpoint about beauty more systematic than what is found in Pseudo-Dionysius’s works. He draws upon neo-Platonic philosophers’ thoughts، especially those of Proclus، for expressing his ideas. Like neo-Platonic philosophers، he believes in the metaphysical status of beauty. Accordingly، he begins his discussion with imperceptible issues، rather than perceptible ones، and then speaks of the emanation of perceptible beauty from pure beauty. Moreover، and contrary to the empirical tradition of the Greek in which the issue of beauty is located in an experimental realm، he situates the beauty in a meditative context; hence the beauty finds a mystical and secret aspect. Furthermore، he argues for the concept of light in aesthetics and adds the criterion of clarity to the conditions of beauty. These views of Dionysius have affected both Western and Eastern Christian aesthetics. In Latin tradition he was a source of influence for Eriugena، Hugh of Saint-Victor، Suger of Saint-Denis and Thomas Aquinas; in Byzantine tradition the proponents of icons made utmost use of his works in such a way that his works were the second point of reference after the Bible.
ملخص الجهاز:
"بر این اساس، این عالم از هیچ زیبایی منحصر به خودی برخوردار نیست و زیباییای که در این عالم ملاحظه میکنیم، صدور زیبایی مطلق یا همان زیبایی الوهی است که خود را در این عالم آشکار میسازد (Ibid:29) افزون بر این تلقی که لزوم طرح نظریۀ صدور نوافلاطونی را در توجیه زیبایی مطرح سازد،باید به یکسانی خیر و زیبایی از دیدگاه دیونیسیوس اشاره کرد که جنبههایی از اندیشۀ افلاطونی را با خود به همراه دارد.
بنابراین،آموزههای دیونیسیوس در زمینۀ زیبایی را میتوان به این صورت خلاصه کرد:اول اینکه برای زیبایی شأنی متافیزیکی قائل بود و بحث خود در باب زیبایی به جای زیبایی محسوس با زیبایی مطلق آغاز میکند.
این زیبایی معقول از آن خداست و زیبایی محسوس در حکم بازتاب آن زیبایی دارای ارزش است،به تعبیری«عالم محسوس کتابی است که به دستان خدا به نگارش درآمده است» ( Tatarkiwicz,1999:194 ) توماس اکویناس با اینکه رسالۀ مستقلی در زمینۀ زیبایی ننوشته است یا حتی فصل مستقلی را نیز به آن اختصاص نداده،اما در شرحی که بر رسالۀ اسمای الاهی نگاشته است و در کتاب جامع الاهیات مباحث پراکندهای را در زمینه زیبایی مطرح کرده که ماهیت این مباحث نشانگر این است که چنین مباحثی را از آوگوستین و دیونیسیوس مجعول وام گرفته است.
باید ادغان نمود که در زمینۀ اعتبار و حقیقت شمایلها تا دوران رنسانس،هیچ متفکری به اندازۀ دیونیسیوس مورد ارجاع قرار نگرفته است و در این زمینه آثار وی از جمله رسالۀ اسمای الاهی و رسالۀ نظام سلسله مراتبی سماوی پس از کتاب مقدس دومین متن مورد ارجاع مدافعان بیزانسی شمایلها بود( Barasch,1995:158 )."