نقد شعر: رازواره های هستی در کالبد شعر مقالة

"کوشنده‌ی‌ بردبار،در این جستار،همه‌ی تک‌واژه‌ها و ترکیب واژه‌ها و تعبیرها و خیال نقش‌ها را در پیکره‌ای یگانه و پروپیمان خواهد نگریست‌ و با یکدیگر خواهد سنجید و درخواهد یافت که‌ شور و شگفتی‌ی هنر سراینده در«هیاهوی‌ بسیار برای هیچ»نیست؛بلکه در پویه‌ای آرام و کوششی پی‌گیر برای گشودن درهای‌ «ناشناخته‌ها»ست از میان آنچه ما آنها را «شناخته»و عادی می‌پنداریم. سراینده‌ی این شعرها،شهروند سرزمین‌ رازآمیز شعر و کاشف شگفتی‌هایی است که‌ هیچ نمودگار از پیش انگاشته‌ای در گنجینه‌ی‌ زبان و کارگاه‌های اندیشه و خیال اهل زبان‌ ندارد. شعری با ساختاری استوار در 6 سطر و با 21 واژه و ترکیب که افزون بر چشم‌اندازی تصویری،زوزه و شیون‌ هراس‌انگیز و ویرانگر مرگ در گستره‌ی‌ (به تصویر صفحه مراجعه شود) زندگی را نیز در خود دارد. در این‌جا همه‌ی عنصرهای زندگی‌ی‌ امروزین و تنش‌ها و پیچ‌وتاب‌های آن،در سروده‌ای کوتاه و با ایجازی هرچه تمام‌تر به کار گرفته شده است تا حال و دریافتی که با هیچ‌کلام و بیان مقوله‌دار و مقاله‌گونه‌ای‌ بازگفتنی نیست،به جادوی شعر،صورتی‌ تصویری به خود گیرد و نقشی پایا بر پرده‌ی‌ خیال خواننده بر جای بگذارد."