ملخص الجهاز:
"چیزی از شروع بازی نگذشته بود که فریادهای هیجانی و سرشار از شادی دانشآموزان فضای حیاط مدرسه را پر کرد.
هنوز دقایقی از ادامهی بازی نگذشته بود که معاون مدرسه به حیاط آمد و با خنده گفت که بهتر است ما جای دیگری برویم چون معلم ادبیات در حال گرفتن امتحان شفاهی است و سروصدای دانشآموزان مزاحم است.
آخرین گوشهی تقریبا مناسب و دنج برای بازی بچهها هم با اعتراض معلم زبان انگلیسی روبهرو شد!همهجا مزاحم بودیم...
با خود میگفتم،راستی مقصر کیست؟من که نتوانستم راهی بهتر برای تخلیهی هیجان دانشآموزانم و مقابله با سرما پیدا کنم، سرایدار مدرسه نمیخواست کسی مزاحم آرامشش باشد،معلمهای ادبیات و زبان انگلیسی هم حتما حق داشتند...
که وقتی دانشآموزی پس از گذشت 41 سال از فارغ التحصیل شدن،هنوز مرا به نام خانم معلم صدا میکند مرا هنوز معلم خود میداند.
که وقتی دانشآموزی مرا محرم راز خود دانست من نیز خودم را محرم راز او بدانم."