خلاصة:
وحی الهی از آدمیان ایمان میطلبد.در قرآن مطالبة ایمان از مردم به صورتهای مختلف آمده است،در آیهای از مؤمنان اینچنین طلب ایمان شده است:یا ایها الذین آمنوا آمنوا...این طلب به ظاهر معماگونه و تحصیل حاصل است.مفسران در رفع تحصیل حاصل دیدگاههای متفاوتی اخذ کردهاند.غالب این دیدگاهها ایمان را یا در تعبیر«یا ایها الذین آمنوا»،و یا در تعبیر«آمنوا»مجاز انگاشتهاند.دیدگاه رایج نزد مفسران شیعه قول نخست است.از نظر آنان خطاب آیه با منافقان است و آنان را به تصدیق درونی و ایمان باطنی دعوت میکند.مقصود آنان از منافقان،مؤمنانیهستند که ابتدا به ولایت علی(ع)اقرار و تصدیق زبانی نشان دادند،اما هرگز آن را تصدیق باطنی نکردند و پس از درگذشت رسول خدا(ص)نیز آن را انکار کردند.علامه طباطبایی نوآوری خاصی در تفسیر این آیه دارد.خطاب آیه با مؤمنان است و آنان را از ایمان اجمالی به ایمان تفصیلی فرامیخواند و علامه با حفظ مبانی کلامی شیعه آیه را برنامهای برای پیشگیری از وقوع نفاق و یا کفر در جامعة ایمانی میداند.تحلیل تطور تاریخی دیدگاه مفسران شیعه با روی آورد برون دینی،مبانی و لوازم کلام آن را آشکار میسازد.
ملخص الجهاز:
"از تحلیل سلطان علیشاه در تفسیر آیه یاد شده چنین میتوان استنباط کرد که مراد از ایمان در تعبیر«یا ایها الذین آمنوا»را ایمان عام و بیعت بر دست رسول خدا(ص)میداند و مراد از ایمان در امر به ایمان(آمنوا)را ایمان خاص و بیعت ولوی و توبه به دست علی(ع)میداند.
چهار،در فلسفة چنین خطاب رمزآلودی نیز میتوان تأمل و تدبر کرد:چرا آیه ظاهر و ساختاری معماگونه یافته است؟ هدف آیه از این خطاب چیست؟ این آیه در جهتگیری تربیتی قرآن چه نقشی دارد؟ بر مبنای تفسیر رایج نزد شیعه هدف آیه درمان نفاق در جامعة ایمانی است.
(بحرانی،1406ق:171) بر مبنای چنین تصویری از چیستی ایمان،نه میتوان مفاد آیه را تحصیل حاصل دانست و نه مانند برخی از مفسران اهل سنت(نک:ابن کثیر،ج 1،ص 624)آن را تکمیل کامل تلقی کرد؛زیرا براساس تعریف یاد شده به ویژه دو قید«تصدیق قلبی»و «همة آنچه تصدیق به آنها واجب است»یا حقیقت ایمان حاصل است و یا حاصل نیست.
بر این مبنا،اگر چه خطاب آیه با اهل ایمان(و نه منافقان)است اما دعوت آنان به بسنده نکردن به ایمان اجمالی و فرمان بر آنها به ایمان تفصیلی را میتوان به منزلة برنامة پیشگیری از کفر و نفاق تلقی کرد،زیرا اگر فرد به ایمان اجمالی بسنده کند و ایمان به تفاصیل معارف را محقق نسازد،با توجه به اینکه ایمان به یکی از معارف تمام نمیشود مگر با ایمان به همة آن معارف،بدون اینکه یکی از آنها استثنا شده باشد،در این صورت فرد به ایمان به بعضی و کفر به بعضی دیگر از معارف میرسد و اگر چنین کند در حقیقت به همه کفر ورزیده است،اگر علنی باشد،کافر و اگر باطنی باشد،منافق خواهد بود."