خلاصة:
سهروردی در بخش پایانی نوشته کوتاه خود تحت عنوان«فی حقیقة العشق»یا«مونس العشاق» با الهام از سنت معنوی ایران باستان«عشق»را بندهء خانه زاد پادشاه ازل دانسته است و شحنهای که هر روز نظر به اقلیمی اندازد و هر دم بر طرفی زند.به نظر میرسد که عشق با این اوصاف همان«مهر ایزد»باستانی است.سهروردی اندیشههای خود را دربارهء عشق از مآخذ چند گانه اسلامی و یونانی اخذ کرده و به طرز استاد انهای آنها را با هم تلفیق نموده است.
ملخص الجهاز:
"»(سهروردی،مجموعهء مصنفات،ج 3،ص 572) سهروردی پیدایش حسن و عشق و حزن را براساس نظر فلسفی بیان کرده است اما میدانیم که این سه در نوشتههای صوفیه نیز با یکدیگر مربوطند.
او مینویسد:«عشق بندهای است خانه زاد که در شهرستان ازل پرورده شده است و سلطان ازل و ابد شحنگی4کونین بدو ارزانی داشته است و این شحنه،هر وقتی بر طرفی زند و هر مدتی نظر بر اقلیمی افکند و در منشور او چنین نبشته است که در هر شهری که روی نهد میباید که خبر بدان شهر رسد گاوی از برای او قربان کنند که ان الله یأمرکم ان تذبحوا بقرة و تا گاو نفس را نکشد قدم در آن شهر ننهد....
4)«شحنه در شهر کارش مالش مفسدان و اقامهء حدود شریعت است و یاری دادن عامل در تحصیل اموال دیوانی»(ابوسعید ابا الخیر،ج 2،ص 926) 5)عربشاه یزدی(فی حقیقة العشق،چاپ مولی،به همت نجیب مایل هروی)سخن سهروردی را این گونه به نظم در آورده است: عشق ار چه غلام خانه زاد است سلطان نسب و ملک نهاد است بخشید بدو ز بدو ابداع ایزد دو جهان به حکم اقطاع وین شحنه که شاه کاینا تست فرماندهء جمله ممکنا تست هر دم فکند نظر به جائی هر لحظه کند به نو هوائی هر روز به مرغزار دیگر از نو فکند شکار دیگر عالم چو سیه شعار باشد در عرصهء زنگبار باشد و ان دم که دمید صبح صادق در کشور حس زند سرادق..."