خلاصة:
نیز میتواند موجب دگرگونیهای زیادی شود و بستری مناسب برای پژوهشهای جدید شود و پویایی و تحرک خاصی در این علم به وجود آورد.در این مقاله،نماد به عنوان یکی از صورتهای بیان که فراتر از صور خیال قرار میگیرد،تعریف شده و جایگاه آن در حوزهی بیان به عنوان صورت تجلی مشخص میگردد.همچنین به جایگاه آن در علم معانی به عنوان صورتی فراتر از حقیقت و مجاز و فراتر از ایجاز و اطناب اشاره میشود. ساختار سنتی بلاغت فارسی محدودیتهایی دارد که اصلاح و بازنگری را در آن ضروری مینماید.متقدمان معمولا بلاغت را به سه حوزهی معانی،بیان و بدیع تقسیم کردهاند و هریک از آنها را به سه حوزهی معانی،بیان و بدیع تقسیم کردهاند و هریک از آنها را به بخشهایی محدود ساخته و تعاریفی برای آنها ارائه دادهاند.متأخرین علمای بلاغت نیز اغلب از آنان پیروی کردهاند و همین تقسیمبندی و تعاریف را پذیرفتهاند.کاربرد این تقسیمبندی و مصداقیابی آن در آثار مختلف ادبی با مشکلات و محدودیتهایی روبهروست و در این آثار، نمونهها و مواردی دیده میشود که در ساختار و دستهبندیهای سنتی جای نمیگیرد و نیازمند حوزهها و دستههای جدیدی است که لزوم بازنگری در علم بلاغت را یادآور میشود.یکی از موضوعاتی که در این زمینه کارآمد و کارساز است،مشخص کردن جایگاه نماد در بلاغت و ارائهی تعریفی مناسب با این حوزه،برای آن است.نماد و نمادگرایی همانگونه که در اسطورهشناسی،روانکاوی،هنر،جامعهشناسی،عرفان و سایر حوزهها تعریف شده و تحولات زیادی ایجاد کرده است،در بلاغت
ملخص الجهاز:
"7. تعریف پیشنهادی از بررسی،تحلیل و تطبیق تعاریف مختلف ارائه شده و جمعبندی آنها،تعریف زیر برای نماد یا رمز پیشنهاد میگردد:«گونهای از بیان و پیامرسانی است که معانی و مفاهیم غیر محسوس،ناشناخته،رازناک و غیر قابل بیان،به شکلی مبهم و غیر قطعی و با ویژگی بسیار معنایی در آن متجلی میشود و معمولا معنی روساختی خود را نیز حفظ میکند»و بیان نمادین گونهای بیان و انتقال پیام به کمک این دسته از نشانهها است.
»(همان،64)البته این محدودیت نیز دلیل خاصی دارد و آن اینکه علمای بلاغت به سبب اوضاع خاصی که در آن به بحث و تحقیق در حوزهی مجاز و حقیقت و صور خیال میپرداختند و نیز به سبب مواد کارشان که بیشتر قصیده بود و مفاهیم زمینی و نیز به سبب شیوهی برخوردشان با کلام،سخن را حاصل شرایط هوشیاری و آگاهی میدانستند و هدف از کاربرد انواع صور خیال را تحریک احساسات و عواطف،زیبایی کلام و اعجابانگیزی و برجستگی میدانستند؛آنچه نویسنده و شاعر به کمک صور خیال بیان میکرد،به وسیلهی الفاظی در معنای حقیقی و بدون استفاده از آن صورتها نیز قابل بیان بود، ولی از آنجا که رمز مربوط به ناخودآگاهی و کشف و شهود عالم نامحسوس و ناشناخته و مبهم و فراتر از تجربههای معمولی و مشترک است،از چشمانداز علمای بلاغت دور مانده است.
9. مقایسهی نماد با سایر صورتهای بیان در مقایسهی رمز با سایر صور خیال،مانند تمثیل،استعاره،مجاز و کنایه،برخی گفتهاند:«رمز تا آنجا که بر معنایی غیر از معنی ظاهری دلالت میکند-یعنی معنی مجازی دارد-به عنوان یکی از صور خیال در ردیف استعاره قرار میگیرد و چون علاوه بر معنای مجازی،ارادهی معنای حقیقی و وضعی آن هم امکانپذیر است،باز به عنوان نوعی از صور خیال یک کنایه است."