خلاصة:
اسطوره ها با زبانی پیچیده و رازآمیز با انسان سخن می گویند و مفاهیمی عمیق و رازناک را با زبان خاص خود، نماد، بیان می کنند. نمادها علاوه بر بیان مفاهیمی ژرف که کشف آن ها به شناخت بیش تر بشر از خود مدد می رساند، اغلب نشان دهنده ی تضادها و پیوندها در دنیای اساطیری، افسانه ها، قصه ها و حماسه ها هستند. در برخی از اسطوره ها، تضاد و تقابل خیر و شر، روشنی و تاریکی، زمین و آسمان، باران و خشکی، خورشید و ماه و... به گونه ای نمادین، مانند جنگ خدایان و اهریمنان، زاغ و بوم، مار و پرنده، قهرمان و اژدها و... نمایان می شود. تقابل روشنی و تاریکی نمونه ای از این تضادهاست که از اصول بنیادین فرهنگ ایران باستان نیز به شمار می رود. در باب «بوف و زاغ» کلیله و دمنه نیز خویشکاری بوف و زاغ را می توان بر اساس تقابل روز و شب بررسی کرد. با توجه به داد و ستدهای فراوان فرهنگی ایران و هند به ویژه در حوزه ی اساطیر، در این پژوهش با رویکرد اسطوره ای و روش تطبیقی، تفاوت ها و شباهت های عناصر متن بوف و زاغ در اساطیر ایران و هند جست وجو، بررسی و تحلیل شده است. در این باب، بوف می تواند نماد شب، تاریکی و ماه، و زاغ نماد روز، روشنایی و خورشید باشد و حکایت پیروزی زاغان بر بومان، غلبه ی مهرپرستی را بر ماه پرستی، نشان دهد.
ملخص الجهاز:
"مجلهی بوستان ادب دانشگاه شیراز سال سوم،شمارهی اول،بهار 1390،پیاپی 7 (مجله علوم اجتماعی و انسانی سابق) نمادشناسی حکایت«بوف و زاغ»کلیله و دمنه بر پایهی اساطیر ایران و هند دکتر فرانک جهانگرد* پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران دکتر مصطفی صدیقی**طیبه گلستانی حتکنی*** دانشگاه هرمزگان چکیده اسطورهای با زبانی پیچیده و رازآمیز با انسان سخن میگویند و مفاهیمی عمیق و رازناک را با زبان خاص خود،نماد،بیان میکند.
رقص شیوا نیز در اساطیر هند جنبهی نمادین ارتباط آتش را با جانبخشی نشان میدهد؛این رقص که تانداوا (Tāndava) نام دارد رقصیست کیهانی؛شیوا در میان حلقهای از آتش دایرهوار میرقصد و رقص این خدای هندو در میان آتش به همه کائنات جان میبخشد یعنی نماد گردش زندگی در عوالم عین و غیب است.
در کلیه و دمنه علاوه بر حکایت فوق،در سه حکایت،آتش نقش دارد:در حکایت«بوزنگان و کرم شبتاب»پنداری از آتش دیده میشود که بوزنگان در پی گرما و نور آن هستند و نقش مثبت دارد،در حکایت«دو شریک یکی زرنگ و دیگری سادهلوح»از آتش برای آشکار کردن حقیقت و تشخیص گناهکار از بیگناه بهره گرفته شده است.
نتیجهگیری کنشهای جانوران در حکایت«بوف و زاغ»کلیله و دمنه را میتوان بر پایه تقابل نمادهای روشنی و تاریکی تحلیل کرد:زاغ،نماد خورشید و در پیوند با روز است و بوم نماد ماه و در پیوند با شب و تاریکی.
مانند بوم،شب،ماه،ماهپرستی و آب در تقابل با زاغ،روز،خورشید،مهرپرستی،و آتش،از آنجا که نبرد شیر و گاو را جانشینی خدای خورشید به جای خدای ماه دانستهاند،حکایت بوف و زاغ میتواند تعبیر دیگری از همین رویداد باشد که این امر نوعی وحدت موضوعی را در کلیله و دمنه نشان میدهد."