خلاصة:
جهان امروز شاهد تحولاتی است که دامنه تأثیر آن بسیار وسیع و گسترده است که از جمله آنها میتوان به پدیده مدرنیسم و پستمدرنیسم اشاره کرد.این دو پدیده بیشترین تأثیر را در حوزههای اجتماعی،از جمله مقوله هویت به جا گذاشتهاند.در این میان موقله هویت زن نیز بیشترین تأثیر را پذیرا شدهاند.البته هویت به معنای کلی و هویت زن به معنای اخص آن از منظر مدرنیسیم و پستمدرنیسم به طور کاملا متفاون نگریسته شده است.به نحوی که هرکدام دلالتهای اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و تربیتی متفاوتی را در پی داشتهاند.ما در این مقاله ضمن بررسی مفهوم هویت-هویت به معنای کلی و هویت زن به معنای خاص-به بررسی تطبیقی هویت زن از منظر مدرنیسم و پستمدرنیسم و دلالتهای تربیتی آن میپردازیم.
ملخص الجهاز:
"1-2-دلالتهای تربیتی رویکرد مدرنیستی به هویت زن تحت تأثیر نگرشی که مدرنیستها به مقوله هویت زن ارائه میکنند،میتوان به اختصار به بعضی نکات و دلالتهای تربیتی که از دیدگاه مدرنیستها در ارتباط با هویت زنان،استنتاج شده به شرح زیر اشاره کرد: 1-2-1-تعلیم و تربیت زن از آن جهت که آنان نقشهای اساسی را در عرصه اجتماع ایفا نمیکنند،و نقشهای بنیادین،مؤثر و مفید و مورد نیاز جامعه را بیشتر مردان در اختیار دارند،نمیتواند یک تعلیم و تربیت فنی،مهارتی و فراگیر باشد؛چرا که تعلیم و تربیت اساسا به منظور رشد اجتماعی،اقتصادی،سیاسی، بازار،و صنعت انجام میگیرد و تعلیم و تربیت زنان را از آن جهت که از این حیطهها به دور هستند،اگرچه نمیتوان غیر ضروری دانست،میتوان آن را محدود، خاص و تنها برای ارضای نیازهای مردان دانست و بنابراین تعلیم و تربیت زنان به جهت اهداف،قلمرو، شیوه و محتوا،امری محدود و غیر اجتماعی است و در طول تاریخ نیز میتوان به شواهدی دال بر ادعای فوق دست یافت.
آنچه تاکنون معلوم شده این است که انسانشناسی مدرنیستی تحت تأثیر معرفتشناسی آن قرار دارد و دلیل کم اهمیت دانستن تعلیم و تربیت زنان از نظر مدرنیسم را باید به نوع نگاه معرفت شناختی آن و در نتیجه نگرش انسانشناختی آنها مربوط دانست؛چراکه نگاه مردمحور رایج در مدرنیسم،خودبهخود زمینه تضعیف تعلیم و تربیت زنان را فراهم ساخت،البته این طرز تلقی،امر تازهای نیست، بلکه در طول تاریخ مدرنیته نیز وجود داشته است، چنانکه بعضی از دانشمندان معروف همچون بویل و نیوتن،حتی ازدواج و زندگی با زنان را مانع علم آموزی و پژوهش میدانستند و زمانی که کلیساها نقش مذهبی خود را با نقش علمی تعویض کردند و بیشتر جنبه علمی و پژوهشی یافتند،زنان از حضور فراگیر در کلیساها منع شدند."