خلاصة:
در این مقاله هفت متن فارسی کهن از سدههای چهارم و پنجم هجری که درباره
مانی و مانویت بحث کردهاند، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. این آثار عبارتند
از تاریخ بلعمی، حدود العالم، شاهنامه، زینالاخبار، لغت فرس، بیانالادیان، و
کشف المحجوب .بررسی این آثار نشان میدهد که نویسندگان ایرانی سدههای
مذکور درباره مانویت، سه گونه اطلاعات به دست دادهاند: ۱) اطلاعاتی که با
اصیل مانوی همخوانی دارد ۲) اطلاعاتی کته باهاله های افسانهای همراه است،
۳ )اطلاعات نادرست و بیماخذ. متون مذکور از مسانی دو چهره مثبت و منفی ارائه
دادهاند. چهره مثبت و منفی ارائه داده اند.چهره مثبت او نگارگری و هنرهای خلاّقه اوست که حتی مخالفان را به دیده اعجاب وا می دارد،و چهره منفی اش که همان بدعت ثنوی نور و ظلمت اوست و بیش تر با لفظ "زندیق"به باد انتقاد گرفته شده است.مقاله حاضر کوششی است در جهت اثبات دیدگاه ایرانی مانویت که پایه هایش در سده های نخستین بعد از اسلام شکل گرفته است.