ملخص الجهاز:
"بنابراین در بهار 2009،نسبت به بحران"چین باید نرخ ارز خود را برای جلوگیری از حبابهایدارایی داخلی که با ورود نقدینگی ایجاد میشوند،بهتدریج اصلاح نماید" با یک بسته محرک 586 میلیارد دلاری واکنش نشان داد و در سال2010،در مواجهه با تقاضای ضعیف جهانی مستمر،به خرج محرکمذکور ادامه داد.
اما به منظور دستیابی به هدف رشد 8 درصدی،هنگامی که احتمالبازگشت صادرات به سطوح قبلی کم است،لازم است که چین برجایگزینی سرمایهگذاری دولتی در تجارت تأکید کند که این امربه افزایش نقدینگی در اقتصاد منجر میگردد.
چین در سال 2009،بیش از 200 میلیارد دلار از طریق ورود"هماکنون عدم تعادلهای جهانی تا حدودی با کاهشکسری حساب جاری آمریکا از 6 به حدود 3 درصد ازتولید ناخالص داخلی در سال 2009 تعدیل شدهاند وپسانداز در کشورهای لطمه دیده از رکود افزایش یافتهاست" سرمایه(مقدار نسبتا زیادی که از آن تحت عنوان«پول داغ»13یادمیشود)و یا سرمایهگذاری سفتهبازها کسب کرد.
این تغییرات ساختاری در اقتصاد جهان،نیاز به نظارت بر&%13028QETG130G% "نرخ رشد پیشبینی شده بیشتر از میانگین 3/2 درصدینرخ رشد جهانی از 1980 تا 1997 است" جابه جایی جهانی سرمایه و نیز برای بانکهای مرکزی(مانند بانک مرکزی چین)نیاز به تنظیم نرخهای بهره برای تأییدقیمتهای دارایی(و نه فقط قیمتهای مصرفکننده)را افزایشداد.
سیستم مالی تحریف شده چین با ایجاد مشکل در دریافت اعتبارات"در صورتی که چین قصد بازگشت به حساب جاری غالبامتوازن خود را در دهه 1990 داشته باشد و نرخ رشدشرا حفظ کند،تقاضای داخلی باید سهم بزرگتری از تولیدناخالص داخلی را تشکیل دهد" برای بنگاههای خصوصی،جهت دستیابی به رشد،آنها را به پساندازوادار میکند(از طریق درآمدهای تقسیم نشده)،اما حتی بنگاههایدولتی نیز باوجود دسترسی آسان به اعتبارات،پسانداز میکنند؛زیرامالیات بسیار کمی به سودهای آنها تعلق میگیرد."