ملخص الجهاز:
"استیضاح اقلیت مجلس که روند فعالیت نخستوزیر را برخلاف اصول قانون اساسی مشروطیت میدانست، به جای برکناری رضاخان، به تضعیف مجلس انجامید و رضاخان با حمایت همان اقلیت، در تاریخ 14 بهمن 1303 فرماندهی کلقوا را هم به عهده گرفت و در پی سرکوب سرکشانی چون سیمیتقو و برکناری شیخ خزعل از مسند قدرت در خوزستان نفتخیز، خود را قهرمان ملی جلوه داد که نه تنها مخالفان داخلی خلع سلاح شوند؛ بلکه شورویها نیز اغفال گردند.
رضاخان با تظاهر شدید به رعایت مذهب، پذیرش نظرات روحانیان، اظهار علاقهمندی به احکام دین و حمایت بخشی از روحانیان که سقوط سلطنت قاجار و استقرار نظم جدید را به نفع جامعه میدانستند، به قدرت رسیده بود؛ اما، از آغاز سلطنت خود، سیاستی متفاوت در پیش گرفت؛ چنان که مقارن دوره ششم مجلس، در مساله نظام و روحانیت روشی مخالفتآمیز پیشه کرد و این روش، اجتماع علمای معترض را در قم به دنبال داشت.
براساس توصیه سازمان ملل، مذاکرات بین دو طرف ادامه یافت و قرارداد 1312ش/1933م با تمدید امتیاز به مدت شصت سال دیگر به دستور رضاخان امضا شد و به تصویب مجلس رسید و هرگونه بحث درباره آن ممنوع گردید که این قرارداد نیز براساس خواسته انگلیس بود.
تقویت و مساعدت ما از رضاشاه سرش این بود و باید انصاف داد که او در چند سال اول زمامداری خود به اصلاح امور کشور پرداخت؛ لیکن متاسفانه، آن پادشاه به مرور زمان هر چه قدرتش بیشتر شد، از راه صحیح بیشتر منحرف شد و به کارهای بیقاعده دست برد و ملت ناراضی شد و گمان نکنید، ما هم راضی بودیم؛ اما چه میتوانستیم بکنیم؟ دشمنان القا میکردند که رضاشاه را ما اداره میکنیم و هر چه میکند به دستور ما است، ولی چنین نبود."