خلاصة:
نویسنده در این مقاله به استناد ابیاتی از شعرای متقدم و معاصر«نی»را تحلیل و بررسی کرده و در عین حال،ابتکار و محوریت«تمثیل نی» را از آن مولانا دانسته است.
ملخص الجهاز:
"استاد شهریار،خود را نی محزونی میداند که مینالد: داستان آدم خاکی چه خوابی رقتآور این نوای نی همانا اشک و خون نینوایی(کلیات71/3/) نوای نی از نینوا خیزد آری در این نینوا«نی»نوا میپسندد(کلیات831/3/) علی معلم دامغانی نیز در مثنی هجرت خود از«نی»سخن میگوید و آرزو میکند که با«نی»همنوا شود و چون نی شرح عشقبازی سر دهد: دانی که در غربت سخنها عاشقانه است این قصه را با من بخوان باقی فسانه است ای کاش ما را رخصت زیر و بمی بود چون«نی»به شرح عشقبازیمان دمی بود تقدیر میخانه است با مطرب تنیدن از نای شکر جستن و از دف شنیدن و آن نای را دم میدهد مطرب که مستم وز شور خود بر دف زند سیلی که هستم لکن مرا استاد نایی دف تراشید «نی»را نوازش کرد و من را دل تراشید (حرفی از جنس زمان451/) نی در دوبیتیها نی دردوبیتیهای امروز نیز به تصویر کشیده شده است."