خلاصة:
نویسنده در این مقاله پیشینهی واژهی «ادب»در زبان عربی و فارسی را با معانی متعدد آن بررسی کرده و به شکلگیری واژهی«ادبیات»در فرهنگ اسلامی و ایرانی پرداخته است.بخش پایانی مقاله به کاربرد واژهی ادب«در احادیث و امثال»و«در شعر و نثر بزرگان ادب فارسی»اختصاص داشت،که بهدلیل محدودیت صفحات مجله حذف گردید.
ملخص الجهاز:
"بحثی دربارهء واژهء ادبیات چکیده نویسنده در این مقاله پیشینهی واژهی «ادب»در زبان عربی و فارسی را با معانی متعدد آن بررسی کرده و به شکلگیری واژهی«ادبیات»در فرهنگ اسلامی و ایرانی پرداخته است.
این معانی و بسیاری دیگر،همه صحیح است اما نه در یک زمان،زیرا نخستین فرهنگنویسان چیزی نقل نکردهاند و شاید«ازهری»2(متوفیی 073 ق)نخستین کسی باشد که در«تهذیب اللغه»خود به معنی واژهی مورد بحث اشاره میکند(تهذیب اللغه، 1241 ق،ج 41:741).
بنابر آنچه از شعر مخضرم و نخستین شاعران اسلام برمیآید،واژه ادب نخست به معنی همان سنتها و آداب و رسوم کهن عرب بودهاست که در واقع مایهی اصلی تعلیم و تربیت جاهلیان را تشکیل میداده است.
واژهی«ادبیات» با توجه به آنچه که دربارهی ریشهی لغوی واژهی«ادبیات» بیان شد،بهنظر میرسد که بهترین معنای لغوی برای این واژه عبارت است از:«تمامی آن چیزهایی که پیوستگی و وابستگی به ادب دارد»و از میان معانی ارائه شده برای واژهی«ادب» هم بهترین معنی«نگاه داشتن اندازه و حد هر چیز و هر کار» است."