خلاصة:
در این مقاله تلاش بر این بوده است که یکی از زمینههای بسیار تأثیرگذار بر شعر نیما یوشیج،یعنی«عصیانگری درونی و ذاتی او»،مورد بررسی قرار گیرد.بیتردید اگر روح نیما نیز مثل هزاران شاعر مقلد دیگر،فاقد«عصیان و قوه شورشگری و اعتراض و انتقاد»بود، طوطیصفت آنچه را میدید و میشنید، تقلید میکرد و در پایان،با تکرار مضامین و اندیشهای فسیلشدهی گذشتگان، دفتر شعری سیاه میکرد و درنهایت،نام و یادی از او در فهرست شاعران ایران ثبت میشد اما روح«عصیانگر»نیما علیه شعر سنتی میخروشد و فریاد او،همهی ستونهای درونی و بیرونی شعر،چه قالب و چه محتوا،یا تخیل و عاطفه با موسیقی و صور خیال و...را به لرزه میافکند ناگفته پیداست هک این لرزه،برخاسته از امواج بنیانکن«عصیان روحی و تلاطم درونی»اوست.در این مقاله،که به مناسبت سالگشت تولد نیما (87/8/21)تهیه شده است،به کنکاش دربارهی«عصیان روحی»و تأثیر مثبت این خصلت درونی در کامیابی او در ایجاد تحول در شعر فارسی و پیدایش «شعر نو»میپردازیم.
ملخص الجهاز:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) نیمنگاهی به روح عصیانگر نیما یوشیج و تأثیر آن در تولد شعر فارسی عصیان شرقی در ایران چکیده در این مقاله تلاش بر این بوده است که یکی از زمینههای بسیار تأثیرگذار بر شعر نیما یوشیج،یعنی«عصیانگری درونی و ذاتی او»،مورد بررسی قرار گیرد.
در این مقاله،که به مناسبت سالگشت تولد نیما (78/8/12)تهیه شده است،به کنکاش دربارهی«عصیان روحی»و تأثیر مثبت این خصلت درونی در کامیابی او در ایجاد تحول در شعر فارسی و پیدایش «شعر نو»میپردازیم.
پارهای از دلایل کامیابی نیما به خصوصیتهای ذاتی و شخصیتی او برمیگردد؛مثل روحیهی عصیانگری و کرنشناپذیری در مقابل عقاید و اندیشهها و ساخت و بافتهای شعری گذشتگان،استعداد شاعری، طبع و قریحهی لطیف،روح حساس، تخیل و قوهی خلاقهی قوی،اعتماد به نفس،مطالعه و تحقیق و تلاشهای مداوم و عمیق و عشقهای رنگارنگ و چلهنشینیهای یک عمرهاش،از دیگر عوامل تأثیرگذار بیرونی هم میتوان به تأثیرپذیری نیما از ادبیات اروپایی، بهویژه ادبیات فرانسه به دلیل آشنایی با این زبان،تحولات و چالشهای جهانی و داخلی،ازجمله مشروطیت و کودتای رضاخان،و همچنین راهیابی به محافل ادبی و گسترش نقد ادبی و غیره اشاره کرد.
دیگر جریانهای شعر نو فارسی بعداز نیما نیز،مثل شعر سپید،موج نو،شعر حجم،و شعر چریکی،همه بهگونهای از شعر«نو نیمایی»متأثیرند؛بنابراین،«نیما در ادبیات فارسی معاصر ایران پدیدهای بود که به گفتهی خودش چوب در لانهی مورچگان کرد و جماعت بیآزاری را که راحت و آسوده و بیمدعی در گوشهی امن خود آرمیده بودند و ستاره میشمردند،سراسیمه کرد»(آرینپور،2831:106).
همهی این آشوبها و تحولاتی که او در شعر فارسی و در روح و اندیشه شاعران همدورهی خود یا بعداز خویش ایجاد کرد،بدون وجود موجهای عصیانگر روحی و جسارت درونیاش امکان تحقق نداشت؛بنابراین،یکی از دلایل کامیابی نیما در ایجاد «شعر نو»،وجود روح عصیانگر او بوده است."