ملخص الجهاز:
مقدمه: برسون به آزادی روح از اسارت جسم معتقد است و با دیدگاه تقدیرگرایانهاش بر این باور است که هرآنچه در دنیای واقعی رخ میدهد نتیجهی همزیستی جبر و اختیار است و انسان در صورتی که قابلیتهای لازم را داشته باشد میتواند با ارادهی کافی به فیض الهی برسد و رستگار شود.
توجه روی این موضوعات باعث میشود تا مخاطب باسبک استعلایی در سینمای غرب آشنا شود و دریابد دو فرقهی ژانسیسم1و کالونیسم2چه نمودهایی در سینما دارند و چگونه عقاید این فرقهها در آثار برسون به تصویر کشیده شده است.
وی در آثارش معنای اسارت و آزادی را متجلی میکند، گاه آزادی با توجه به گرایشهای ژانیسنستی برسون در رها شدن از زندان نشان داده میشود و گاه با زندانی شدن قهرمان به بروز میرسد،چرا که برسون معتقد است برخی روحها سنگین هستند،برخی سبک،برخی آزاد یا قادر به آزاد شدن و برخی دیگر زندانی گناه و غیر قابل رهایی!به گمان ژانسنیستها و برسون،آدمی به نابودی خویش دست میزند،چرا که قادر به ایجاد رابطهای درست با جهان فراسوی طبیعت نیست.
سوزان سانتاگ در کتابش با عنوان سبک معنوی در فیلمهای برسون عنوان میکند که همهی آثار این فیلمساز مضمون واحدی دارند و معنای آزادی و اسارت همراه با مفهوم گناه و وظیفه مذهبی،توامان به کار گرفته شده و در نهایت هردو به زندان منتهی میشود.
گویا با توجه به این دیدگاه اگر کسی تصمیم به از میان بردن خود داشته باشد فیض هم به کمکش میآید و استعارهی زندان و رهایی جسم باعث میشود فرد با انکار جسم و اقدام به خودکشی،به خدا برسد؛چرا که جسم،روح را به بردگی کشیده است پس چرا نباید جسم ویران شود تا روح آزاد شود و به رستگاری برسد!