خلاصة:
سبک و مکتب ادبی چه تفاوتی با هم دارند؟این دو مقولهء ادبی در عین نزدیکی،گاهی از هم فاصله میگیرند.برای دریافت تفاوت سبک با مکتب،قدیمترین و جدیدترین تعاریف سبکشناسی از روی قابل اعتمادترین منابع انگلیسی استخراج شده و سپس بین اینتعریفها با تعاریف موجود مکتب مقایسهای صورت گرفته است.برای امعان نظر بیشتر کارهای عملی سبکشناسی نیز ملحوظ شده است.مثلا سعی شده است دانسته شود که محد تقی بهار چه تعریفی از سبکشناسی داشته و عملا در کار سبکشناسی تا چه اندازه به تعریف خود نزدیک شده است. علیرغم تفاوت در تعاریف سبکشناسی،به لحاظ اصول،این تعاریف به هم نزدیکاند و تفاوت عمده در این است که تحلیل معنایی اثر جزو وظایف سبکشناسی است یا نه؟تفاوت عمدهء سبکشناسی با مکتب ادبی نیز در همین نکته است.اگر وظیفهء سبکشناسی تحلیل زبانی و معنایی یک اثر باشد،تفاوتی بین سبک و مکتب نخواهد بود؛چرا که مکتب نیز هم حوزهء زبان را شامل میشود و هم حوزهء معنا را.ولی هر گاه تحلیل معنایی یک اثر را کار سبکشناسی ندانیم،تفاوت مهمی میان سبک و مکتب پدید میآید.به نظر میرسد نظریات دیگر که گاه سبک را انفرادی میدانند و مکتب را گروهی و یا مکتب را عامتر از سبک میدانند براساس محکمی استوار نیست.
ملخص الجهاز:
برای دریافت تفاوت سبک با مکتب،قدیمترین و جدیدترین تعاریف سبکشناسی از روی قابل اعتمادترین منابع انگلیسی استخراج شده و سپس بین اینتعریفها با تعاریف موجود مکتب مقایسهای صورت گرفته است.
اگر وظیفهء سبکشناسی تحلیل زبانی و معنایی یک اثر باشد،تفاوتی بین سبک و مکتب نخواهد بود؛چرا که مکتب نیز هم حوزهء زبان را شامل میشود و هم حوزهء معنا را.
اگر بپذیریم که مکتب عامتر از سبک است بدین معنا خواهد بود که هر گاه چند گوینده را که سبکی واحد دارند در نظر بگیریم،سبک آنها تبدیل به مکتب شده است.
12 اگر بپذیریم که تحلیل معنایی اثر وظیفهء سبکشناسی نیست و تمایل سبکشناسی جدید نیز به آن است22میتوان گفت که مکتب عامتر از سبک است.
اما اگر جز این بیندیشیم و کار سبکشناسی را جستجو در ساحات معنا هم بدانیم،دیگر تفاوتی بین سبک و مکتب نخواهد بود.
به علاوه به نظر او شادروان بهار نیز سبک را به معنی مکتب ادبی گرفته است؛دربارهء ادبیات و نقد ادبی ج 2 ص 907.