خلاصة:
این مقاله درصدد طرح راهبرد انسجام اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای اسلامی است. تجربه عملی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، در سه دهه گذشته، این رویکرد را کارآمدتر از راهبرد وحدت اسلامی و تئوری ام القرای اسلامی ساخته است. در این راهبرد، ضمن توجه به موضوعات عادی و غیرتحریک آمیز، سعی در تقویت و ارتقاء عظمت جهان اسلام دارد. رسیدن به این وضعیت نیازمند درک جایگاه خود و دیگر کشورها در جهان و تلاش فعالانه، همسو و توافقی برای پیشرفت و توسعه قدرت و ثروت کشورهای اسلامی است.
This Article is seeking to propose the strategy of Islamic Solidarity in foreign policy of Islamic Republic of Iran towards Islamic States and beceuse of practical experiences of forign policy of Islami Republic of Iran in recent past three decades، it considers this approach more effective than strategy of Islamic solidiarity and the theory of Islamic Ommol Ghora (mother land of Islam). In this strategy، while considering normal and non – controversial issues، thore is an attempts to improve and enhance the greatness of Islamic World. Attaining this situation requires understanding own status and other states in the world and active، cooperative and agreed attempts towards developing and extending the power and wealth of Islamic States.
ملخص الجهاز:
مقدمه نامگذاری در سال 1386 به عنوان سال«انسجام اسلامی»،در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اسلامی،استقبال قابل توجهی را در میان صاحبنظران این حوزه برانگیخته است.
این استراتژی،نسبت به دو استراتژی وحدت اسلامی و دکترین ام القرا،از امکان بیشتری برای عملیاتی شدن برخوردار است؛زیرا سعی دارد تا از یکسو از مشکلات و مسایلی که رویکردهای واقعگرایانه و ملیگرایانه در روابط بین کشورهای اسلامی پدید میآورد-به واسطه اینکه تمایزی میان کشورهای اسلامی و غیراسلامی قایل-نیست پرهیز نماید و از سوی دیگر،به دلیل آنکه دستیابی به آرمان جهانی امت اسلامی به شکل کنونی امکانپذیر نیست،راهحل بینابینی فراهم نماید.
چارچوب نظری مفهوم انسجام اسلامی مفهوم«انسجام»و«همبستگی»در روابط بین کشورها،ناظر بر این نکته است که ساختار دولتهای ملی نه تنها نمیتواند به مسایل اصلی اجتماعی و اقتصادی کشورها پاسخ دهد، بلکه به واسطه تأکید بر ویژگیهای سرزمینی و جغرافیایی،مانع از انجام کارکردهای فراملی در بین کشورها میشود.
بر این اساس،انسجام اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ابتدا باید از کشورهای همجوار از نظر جغرافیایی شروع و به دیگر مناطق جهان اسلام گسترش یابد.
این نشان از این نکته دارد که جمهوری اسلامی نه میتواند با ساخت کنونی نظام بین الملل زیست عادی داشته باشد و نه گریزی از آن دارد و حتی در موارد فوق العاده،گرایشهای واقعگرایانه را در سیاست خارجی خود دنبال نموده است:«ما خود را مسئول رفع مشکلات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی همه مردم مسلمان و جهان نمیدانیم،بلکه برادری خوشقلب و مهربان و دلسوز هستیم که حتی المقدور مساعدت میکنیم».