خلاصة:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش خشونت علیه زنان، جامعه پذیری جنسیتی و سرمایه های اجتماعی در پیش بینی سلامت روان گروهی از زنان شهر تهران انجام شد. بر این اساس 184 زن مورد خشونت قرار گرفته که به صورت نمونه در دسترس به مجتمع قضایی خانواده، پزشکی قانونی و مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند و228 زن مورد خشونت قرار گرفته ای انتخاب شدند که به دلایلی به مراکز فوق مراجعه نکرده بودند و از نظر سن و مدت زمان ازدواج با گروه نخست همتا شدند. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. یافته ها نشان داد زنانی که دسترسی بیشتری به سرمایه های اجتماعی و خانوادگی دارند از سلامت روان بالاتری برخوردار هستند. هر چه پیروی از الگو های رایج جامعه پذیری جنسیتی و اعمال خشونت علیه زنان کمتر باشد، زنان از سلامت روان بالاتری برخوردارند. و سلامت روان زنان گروه کنترل از سلامت روان زنان گروه نمونه پایین تر است. نتایج رگرسیون نشان داد که جامعه پذیری، حمایت ها و سرمایه های اجتماعی سهم تعیین کننده ای را در پیش بینی سطح سلامت روان زنان دارد.
ملخص الجهاز:
براساس این نظریه پژوهش های انجام شده در ایـران نـشان داده اسـت ، زنـانی کـه قـدرت اقتصادی ، شغلی و تحصیلی دارندوبه منابع حمایتی خانوادگی در زمینه های فکری ، عـاطفی و اقتصادی و منابع حمایت های اجتماعی دسترسی دارند، با مسائل و مشکلات زندگی بـه شـیوه منطقی تری مواجه می شوند، از قدرت تصمیم گیری بیشتری در مسائل خـانوادگی برخوردارنـد، در مقابل اعمالو ادامه خشونت همسرانشان علیه آن هامقاومت می کنند، دارای جامعـه پـذیری جنسیتی متفاوتی از سایر زنانی هستندکه به این منابع دسترسی دارندو در واقـع ایـن مجمـوع عوامل به حفظ و ارتقاء سلامت روان زنان کمک بسزایی می کند (خسروی و همکاران ،۲۰۰۸).
زو٣و بیان (۲۰۰۵)و خسروی (۱۳۸۲)در پژوهش خودبه این نتیجه رسیدند،که دسترسی زنان به سرمایه های اجتماعی به صورت مستقیم نقش آن هارا در فرآیندهای زندگی خـانوادگی تغییر داده است و از سوی دیگر به صورت غیر مستقیم با تعدیل نگرش های نقـش جنـسیتی و ایدئولوژی جدایی طلبی جنسیتی ، موقعیت آن هارا در زندگی خـانوادگی شـان بهبـود بخـشیده است ، بدین ترتیب دسترسی به منابع اجتماعی مانند (اشتغالو تحصیلات )و کـم رنـگ شـدن ایدئولوژی جنسیت گرا، احساس فقدان کنترل بر تصمیم گیری های خانوادگی ، در حاشـیه قـرار گرفتن زنان و اعمال انواع خشونت های مردان علیه همـسران خـود راکـاهش مـی دهـد کـه در نهایت این مجموع مواردو اثرات نشأت گرفته از آن هادر حفظ و ارتقـاء سـلامت روان زنـان 1Sexual roles 2.
Physical and mental health effects of intimate partner violence for men and women.