خلاصة:
رنج به عنوان ادراکی انفسی و برخاسته از شرایطی نامطلوب، در مکاتب دینی، به ویژه از جهت خاستگاه و غایت آن، موضوع توجه قرار گرفته است. از این میان، دین انسان محوری چون بودیسم در همه ی شاخه هایش به واقعیت و علت رنج پرداخته ، خاستگاه آن را در خود انسان می یابد و در صدد ارائه ی راه کاری است که نجات از همه ی رنج ها فراهم آید؛ اما از غایت و هدف رنج در جهان چیزی نمی گوید، چراکه به موجودی غایتمند در هستی شناسی خود باور ندارد که بخواهد برای فعلش نیز هدف و غایتی فرض نماید. اما در عهدین، به عنوان متنی خداباور، خاستگاه رنج از سه علت خارج نیست: یا متوجه فعل انسان است، که برای مثال، ناشی از سوء استفاده از اختیار و ارتکاب گناه اوست، یا به فعل خدایی غایتمند و اخلاقمند برمی گردد یا از فعل خدایی بی غایت و اراده محور ناشی می شود. در این صورت، غایتمند بودن یا نبودن خداوند در رنجور ساختن بندگان، رابطه ی تنگاتنگی با صفات وی دارد. از این رو برای رنج، در عهدین، هم علت فاعلی مشهود است و هم علت غایی؛ هم خاستگاه وجود دارد و هم غایت، به خلاف بودیسم، که فقط از خاستگاه رنج و راه نجات از آن سخن می راند و با مابعدالطبیعه کاری نداشته و در صدد تبیین غایتمندی جهان و رنج های موجود در آن نیست.
Suffering is a cognition derived from feeling undesirable conditions. Different religions take it as an important event in religious life and especially discuss about its origin and its goal. Buddhism as a human-centeric religion deals with suffering، its reality and its causes. According to Buddhism، the origin of suffering is in man himself. This religion is to represent a way for salvation of all sufferings but it does not say any thing about the origin and the goal of suffering because ontologically it does not believe in a purposeful and ultimate Being. But in the Bible، as a Theo- centeric text there may be three possible causes for suffering: man's act (for example sin)، the act of a purposeful God، the act of an aimless and will-centered God. So، God's attribute (for example being purposeful or aimless) is very important in relation to man's suffering. Therefore we find both agent and ultimate causes for suffering in the Bible. It means that the Bible takes into account the origin and the goal of suffering. On the contrary، Buddhism considers only the origin of suffering and seeks a way to save us from it.
ملخص الجهاز:
"ازاینرو برای رنج،در عهدین،همعلت فاعلی مشهود است و هم علت غایی؛هم خاستگاه وجود دارد و هم غایت،به خلاف بودیسم،که فقط از خاستگاه رنج و راه نجات از آن سخن میراند و بامابعد الطبیعه کاری نداشته و درصدد تبیین غایتمندی جهان و رنجهای موجوددر آن نیست.
اما آدمی همیشه به دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که چه عامل یا عواملی باعثرنجوری موجودات(به خصوص انسان)میگردد و اساسا چرا رنج وجود دارد؟یعنی انسانبه گونهای در پی علت و غایت یا هدف رنج بوده است.
در کنار تصویر خدای خیرخواه و اخلاقمند،خدای دیگری نیز در ادیان و مکاتب آنمشهود است و آن اینکه اگر خدا خدایی متشخص باشد،ولی تابع نظام اخلاقی انسانها وقوانین طبیعی نباشد،اراده محور باشد و ارادهاش حتی رنج دادن بندگان را در برگیرد و درواقع،قدرت انجام دادن هر کاری را به آسانی هرچه تمامتر داشته و افعالش قیاسناپذیر ومحاسبهناشدنی باشد،در آن صورت خاستگاه و علت فاعلی رنجهای بشری میتواند خداوندباشد،هرچند هدف و غایتی نیز از رنجور ساختن انسانها نداشته باشد،به رغم آنکه خدامانند انسانها در اینجا غرضمند و غایتمند نیست و همهی افعالش عین حکمت و عدلاست.
اگر قرار است خاستگاه و علت فاعلی همهیرنجها یا حد اقل بخشی از رنجهای آدمی خداوند باشد،بنابراین میتوان از خدا انتظار غایتو هدفی در ایجاد رنج نیز داشت،چرا که خدا در عهد جدید،خدایی اخلاقمند است و فعلبیغایت در افعال وی ملاحظه نمیگردد،برخلاف خدای ارادهمحور ایوب در عهد عتیق."