ملخص الجهاز:
"مطلب دیگر اینکه تاریخ بعد از مشروطه و پهلوی اول را با دقت کامل میدانست و حلاجی میکرد و باورتان نمیشد که یک جان 42،52 ساله است که این حرفها را میزند و اینها را از روی کتاب خوانده،بلکه فکر میکردید تقیزاده است که دارد با شما صحبت میکند!یا خود مصدق است که در متن و بطن کارها بوده است.
قصهای مفصل است،ولی این تکه از شاپور بختیار جالب است که به عنوان نماینده ایران جواب میدهد و میگوید:موقعی که نماینده کارگران شرکت نفت داشت صحبت میکرد،من در چنان بهت و حیرتی فرورفتم که نمیدانم این ایرانی که ایشان دارد دربارهاش صحبت میکند،همان ایرانی است که من نمایندهاش هستم و میگویم این جریانات نبوده؟یا ایرانی که ایشان دارد دربارهاش صحبت میکند،کشور دیگری در یک گوشه دیگر دنیاست؟و حالا این آدم شده بود وزیر کار آقای مصدق!میپرسیم آقا!این را چه کسی و برای چه گذاشته؟ یا صحبت مهندس بازرگان شد و حرف از مدیرعامل شرکت نفت پیش آمد.
این نهایت کوچکمغزی است که انسان تصور کند کسی به خاطر حذف بازرگان و ابراهیم یزدی و صباغیان و احمد سلامتیان،میآید و یکی از اصول مهم قانوناساسی را تاسیس میکند!درست مثل ضرب المثل آتش زدن قیصریه به خاطر یک دستمال است!واقعا حرف بیپایه و بیاساس و مسخرهای است،ولی بدیهی است که آیت آمد و درباره این اصل حرف زد و از آن دفاع کرد و ذهن عدهای از نمایندگان را که تصور درستی از قضیه نداشتند، ***آیت جامعهشناسی و حقوق و روزنامهنگاری را خوب میدانست و آدم جامعی بود، به همین دلیل لزومی نمیدید که برود پای سخنرانی دیگران بنشیند و یا برای کارهایش از کسی اجازه بگیرد."