خلاصة:
واقع گرایی اخلاقی به عنوان یکی از اصلی ترین موضوعات عرصه فلسفه اخلاق به این نکته می پردازد که حقایق اخلاقی از یک سو با نگاهی هستی شناسانه از آدمی مستقل بوده و از سوی دیگر با رویکردی معرفت شناختی، اولا با ابزارهای ادراکی انسان و نیز وحی قابل شناخت اند. و در ثانی احکام اخلاقی، قابل صدق و کذب بوده و آخر اینکه دست کم برخی از این احکام صادق اند.
در این نوشتار کوشیده ایم با نگاهی تحلیلی، درباره این موضوع به بحث بنشینیم که حقایق اخلاقی، وجودی مستقل و منحاز از آدمی دارند، آن هم از سنخ معقولات ثانیه فلسفی.
Ethical studies have been performed in three areas including those of normative، descriptive and meta-ethical. Ethical realism has been known as a meta-ethical branch in which ethical problems are dealt with theoretically. Meta-ethics also in its turn consists in various parts of ontology، epistemology، semantics and logic. Ethical realism would have been of relationship to the four parts and on the basis of given discussions in them، ethical philosophers have been called realist or idealist.
In the view of a realist ethical philosopher، ethical values have been known objective and real and so have the concepts such as good، bad، correct، incorrect، ought، ought not and duty that refer to the values. The values and values، however، have been regarded to be independent from one’s beliefs، presuppositions and tendencies; though these concepts have been abstracted by particular functions of human mind. On this basis، ethical statements would be qualified with truth and falsity and at least، some of them would be true.
ملخص الجهاز:
در حقیقت،واقعیتی عینی داشتنو مستقل از اذهان بودن احکام اخلاقی،مانند این حکم که«قتل انسان بیگناه عملیخطاست»و یا اینکه«احترام به سالمندان کاری شایسته است»،در دو ناحیه مطرح میشود:یکی از مفاهیم این احکام مثلا آیا خطا بودن،حقیقتی در عالم خارج دارد و دیگری خود ایناحکام و گزارهها؛بدین معنا که آیا این گزارهها و احکام،از واقعیتی در ورای خود خبرمیدهند،یا خیر؟ در تبیین نگرش واقعگرایانه،از آنجا که بحث از واقعیت ذاشتن محکی مفاهیم،بر بحث ازحاکی از ارزشهای عینی بودن گزارهها تأثیر مستقیم دارد و دیدگاهی که در بخش مفاهیماتخاذ شود،در بخش دیگر نیز دخیل است،در این نوشتار نخست واقعگرایی در حوزۀ مفاهیمرا میکاویم و سپس به واقعگرایی در وادی گزارهها میپردازیم.
مفاهیم اخلاقی الزامی نیز بیانگر همینضرورت است؛بدین معنا که وقتی مثلا گفته میشود«باید عدالت اجتماعی سرلوحه فعالیت تمام ارکان حکومت باشد»،و یا اینکه«باید به سالمندان احترام گذارد»،جملگی به اینحقیقت اشاره دارند که برای تحصیل هدف اخلاق،رعایت این امور امری ضروری است.
او در پایان دریافت که زندگی خوب برای آدمی عبارت است از«ائودایمونیا»1یا زندگیسعادتمندانه؛اما پرسش بعدی این بود که ائودایمونیا چه نوع زندگی است و آیا زندگی قرینبا لذت و شادی را ائودایمونی مینامند یا زندگی توأم با کامیابی و شهرت را؟آیا چنانکهسقراط و رواقیون گفتهاند،برای ائودایمونیا صرفا فضیلتمند بودن کافی است یا اینکه بایدهمنوا با ارسطو،خیرات و امور خارجی را نیز برای آن ضروری دانست؟در پاسخ به اینپرسشها،سه اثر مهم و ارزشمند از ارسطو برجای مانده که در واقع ساسه درس گفتارهای او(1).