ملخص الجهاز:
"همچنین حالت کامیابی خویش را در کنار یار با اشاره به همین داستان چنین مینماید: از لعل تو گر یابم اگشتری زینهار#صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد 161 و عیم برخورداری و دولتمندی را در عین تهیدستی و حرمان-دور از نگار- چنین: حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد#یعنی از وصل تواش نیست بجز باد بدست 24 سلیمان و مور: بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است#همت نگر که موری با آن حقارت آمد 171 نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست#سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش 278 داستان سلیمان و مورچگان در قرآن کریم امده است و در کتب تاریخ پیشینیان از جمله مجما التاریخ و القصص و تاریخح بلعمی بدان اشارت رفته است.
* عیسی مسیح: با که این نکته گفت که آن سنگین دل#گشت ما را و دم عیسی مریم با اوست 57 از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز#زانکه در روحافزائی چو لبت ماهر نیست 70 یاد باد آنکه چو چشمت به عتابم میکشت#معجز عیسویت در لب شکرخا بود 204 در ابیات مزبور نیز حافظ برای القای معنی منظور خویش به معجزۀ عیسی مسیح(ع)در زنده کردن مردگان اشاره میکند که«دعا کرد تا سام بن نوح زنده گشت...
اینکگفتنی است که بسا کلمهای در یک بیت او که تنها برای افادۀ معنی لازم خود به عنوان کوچکترین واحد کلام منظوم به کار نمیرود؛بلکه برای ایجاد فضای مناسب با حوزۀ عاظفی شعر نیز استعمال میشود: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادتد#و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعۀ پرتو ذاتم کردند#باده از جام تجلی صفاتم دادند بعد از این روی من و آینۀ وصف جمال#که در آنجا خبر از جلوۀ ذاتم دادند 183 در بیت نخستین:«دوش»،«وقت سحر»،«ظلمت شب»و حتی«آب حیات»که بنابر روایات مذهبی در تاریکی است-همه،فضایی مناسب با موضوع عاطفی شعر-که«غصه»و غم است-ایجاد کردهاند."