خلاصة:
مبارزه سیاسی گاه باعث موضع گیریهای شخصی و طردکردنهای افراطی میشود. ضرورتهای مبارزه رو در رو دسته بندیهایی با ترکیبهایی غریب را میآفریند که تنها بر اساس میل مشترک به نابودی یک هدف شکل گرفتهاند. به محض اینکه حریف بر خاک میافتد، مشکلات آغاز میشود. و همراه آنها این سوال: حال چه باید کرد؟ براساس انتخابهای سیاسی، دلایلی که اتحاد گذشته مخالفان را سبب میشد از میان برداشته شده و چند دستگی و عداوت آغاز میشود. به قدرت رسیدن یکی از رقبای منفور به دلیل همراهی کوتاهاش در جبهه مخالفان، باعث خوشآیند شدن وی نمیشود.
ملخص الجهاز:
و همراه آنها اين سوال: حال چه بايد كرد؟ براساس انتخابهاي سياسي، دلايلي كه اتحاد گذشته مخالفان را سبب ميشد از ميان برداشته شده و چند دستگي و عداوت آغاز ميشود.
آقاي اوباما سه ماه پيش از انتخابش، پيشبيني كرده بود: «بيشترين خطر براي ما دست يازيدن به همان روشهاي سياسي و با همان بازيگران است و انتظار آنكه به نتايج ديگري برسيم.
آنها اعتقادي آهنين دارند كه اصلاح سيستم بيمه درماني به «دادگاههاي مرگ»ي منجر ميشود كه تنها مرجع براي انتخاب بيماراني است كه ميتوانند معالجه شوند.
اينها همان لشكر تحريك شده اي هستند كه هسته مركزي حزب جمهوري خواه را تشكيل ميدهند و نمايندگاني را زير سلطه خود دارند كه ميانهروي همچون اوباما ميخواهد با آنها در مورد سياست راه اندازي اقتصادي، اصلاح سيستم بيمه درماني و مقررات گذاري سيستم مالي مذاكره كند.
در ماه دسامبر قانون رئيس جمهور براي حمايت از مصرفكنندگان در مقابل روشهاي سودجويانه و افراطي موسسات وامدهي نيز بدون حتي يك راي جمهوري خواهان به تصويب رسيد.
با اين همه هربار متنهاي پيشنهادي آن چنان دست كاري شده بود كه رئيس جمهور بتواند تمايل به همكاري با رقبا را به نمايش بگذارد.
اين سوال آن چنان به جا بود كه رئيس جمهور امريكا اخيرا لازم دانست توضيح دهد: «من در مبارزه انتخاباتي شركت نكردم تا به كله گندههاي وال استريت خدمت كنم.
در سال ٢٠٠٨ ميليونها جوان در مبارزه سياسي شركت كردند به اميد آنكه با رييس جمهور جديد هيچ چيز مانند گذشته نخواهد بود.