خلاصة:
ملا صدرا به عنوان متفکری جامعنگر،رویکردهای فلسفی،عرفانی،و کلامی گوناگونی را در باب چیستی وحی بررسی کرده و کوشیده است تا عناصر مختلف اندیشهء متفکران پیش از خود را در نگاه معرفتیاش هضم کند.از اینرو،در آثار گوناگون صدرالمتألهین،سه رویکرد قابل مشاهده است که وی برای وحدتبخشی و جامعیت،به سمت حل تعارضات این رویکردها حرکت میکند. نویسندگان در این مقاله تلاش میکنند نشان دهند که ملا صدرا رویکردهای مختلف و مبانی متنوع را در هندسهء حکمت متعالیه به یکدیگر میپیوند تا مشخص شود که رابطهء وحیانی و حقیقت وحی،به جای آنکه حقیقتی ماهوی باشد،حقیقتی وجودی است.و به تبع،وجودی بودن است که در مراتب مختلف هستی قابل تشکیک است و در بستر مراتب هستی،از قرآن امری تا فرقان خلقی، سیالیت و تدرج دارد.این وحیشناسی قرآنشناسی خاصی را برای ملا صدرا به ارمغان میآورد که رنگوبوی وجودی دارد.توجه به مراتب و ابعاد مختلف حقیقت وحی،نظرگاه او را از فروکاهشگرایی به یکی از ساحتهای معرفتی وحی نظیر کلام لفظی،معرفت عقلانی،و...مصون میدارد.
ملخص الجهاز:
"حقیقت تشکیکی وحی در هندسهء حکمت متعالیه احمد بهشتی* محمد حسن یعقوبیان** چکیده ملا صدرا به عنوان متفکری جامعنگر،رویکردهای فلسفی،عرفانی،و کلامی گوناگونی را در باب چیستی وحی بررسی کرده و کوشیده است تا عناصر مختلف اندیشهء متفکران پیش از خود را در نگاه معرفتیاش هضم کند.
«فما من شیء الا و فیه تبیانه و لو کان من باطنک طریق الی ملکوت القرآن و باطنه لتعریف کونه تبیانا لکل شیء»15و اگر چنان است که نفس نبی به عنوان انسان کامل،در دریافت حقایق وحیانی از کلام تا کتاب،طبق قاعدهء اتحاد عاقل و معقول دخیل است،قرآن ناطق در کنار قرآن صامت شکل میگیرد؛ چنانکه ملا صدرا اشاره میکند:«و حقیقةالقرآن عندالمحققین من العرفا،هو جوهر ذات النبی.
اما در حکمت متعالیه،از سویی عقل فعال به عنوان جبرییل و اتحاد آن با عقل قدسی نبی مطرح میشود و از دیگر سو به جای عقل فعال از عالم عقل و مثل افلاطونی سخن میرود که رابطهء انسان با آن نه اتحاد که مشاهده از دور است؛گاه نیز سخن بر سر اتحاد نفس نبی با الواح علمی عوالم وجودی برطبق اتحاد عاقل و معقول است و در مواضعی نیز سخن از مکاشفه و کشف و شهود به بصر باطنی نفس نبی میرود.
مسئلهء سوم یعنی تمایز وحی نبوی،با نظر به انسانشناسی صدرایی قابل حل است؛ چراکه ملا صدرا در نگاهی جامعنگر،همهء اوصاف و نعوت متعدده از فارابی تا غزالی را در کنار هم قرار میدهد و بر این باور است که جامعیت نفس نبی،فصل ممیز نبی و ولی است:«مجموع هذه الثلاث خاصیة الرسالة»."