"مثلا با این ایده که هنر شیئی زیبا شناختی است که یک متخصص آن را از پسماندهی فعالیتهای سابق استادانه درست کرده و برای تماشا به عموم ارایه میکند،سرسازگاری ندارد.
دیگرانی که با چنین مخمصهای روبهرو میشوند، معمولا حرف خود را عوض میکنند ولی تیراواینجا در عوض تصمیم گرفته است تا خودش نقشش را به عنوان یک هنرمند تعریف کرده و در هر وجهی از هنر که مداخله میکند،تجدید نظر کند.
اما هنوز یک موضوع حرفهای مورد توافق وجود دارد که تیراواینجا را به حرفهاش وصل میکند:او از آزادی که به هنرمندان بخشیده شده تا دنبالهرو چیزی نباشد و مناطقی را خارج از شبکه معمول هنر کشف و بررسی کنند استفاده میکند.
آدمها میتوانستند در طول مدت نمایشگاه به کرات به گالری بیایند و لذت ببرند از آنجا که هنرمند بیشتر اوقات در گالری نبود به بازدیدکنندگان این موقعیت داده میشد که هم مهمان باشند،هم میزبان.
هنرمند لیست غذاها و مواد لازم برای تهیه آنها را آماده کرده بود تا آدمها بتوانند برای خودشان یا هرکس دیگری که در گالری بوده آشپزی کنند.
دیگر قانون نانوشته جهان هنر که تیراواینجا آن را زیر پاگذاشت این است که هنرمند باید همیشه چیز تازهای خلق کند.
تیراواینجا توضیح میدهد که چگونه هنر مجال چنین تجربهای را فراهم میکند:«در این مبادله،فضای بیشتری برای «اتفاق افتادن»وجود دارد،برای اینکه هرگز«واقعا واقعی» نیست،بلکه خود داستان دوبارهای است.
» تیراوانیجا حتی راهی پیدا کرده تا کلکسیونرها را هم مجبور کند از مبارزه آرام او برای تغییر مناسبات خشک هنری حمایت کنند."