اقتصاد و آموزش و پرورش محادثة ومقابلة

"/}زیرا او متوجه این معانی نیست وباید محتوای پیامها و به هدفهای رفتاری تجزیهشده و به صورت رفتار به کودک ارائه شود و دراینجا نقش مدیر در یک مدرسه مشخص می‌شودکه او فقط اداره کنندۀ موسسه نیست بلکه بانظارت خود می‌تواند هدفها را در جهت صحیحهماهنگ نماید. مدیریتی که در هر مقطعبه وظیفه و کار خود آشنا باشد و بداند که آنوظیفه را با چه روشی بایستی انجام دهد و مدیرمقطع ابتدائی بداند که جهان‌بینی«استادمطهری»را در پایه‌های ابتدائی نمی‌توانآموزش داد و مطالب آن برای سنین کمتر از 12سال قابل فهم نیست زیرا هنوز کودک به رشدجسمی و عقلی و ذهنی لازم جهت درک آنمفاهیم نرسیده است. مثلا یک باغبان ممکن است از پرورشیک گل لذت ببرد ولی اگر هکتارها زمین رازیر کشت گل داشته باشد،دیگر«لذت»مطرح نیست بلکه تلاش در جهت بالا بردنتولید هدف خواهد بود. زیرا درصنعت اگر تحصیل حاصل شود بقیه اسبابفناپذیر هستند و ما به آنها تأسی نخواهیم کردولی در تعلیم و تربیت این‌چنین نیست. 4-از دیگر موارد تمایز بین مدیریتاسلامی و سایر مدیریتها این است که ارزشهایبیان شده در مدیریت اسلامی برای همۀ زمان‌هاو مکان‌ها است و مستمر و همیشگی می‌باشد. اگر مدیریت استعداد و ذوق هنر مدیریترا نداشته باشد یقینا در انجام فعالیت‌ها ناموفقخواهد بود و وجود علم و دانش نمی‌تواندباعث موفقیت او شود. اگر در این زمینه سعی و کوشش لازمرا به عمل آوریم،شبکه‌های خدماتی C&C نهتنها می‌توانند اعتقادات منطقه‌ای را نگهداریکنند بلکه آنها را برای رشد و زینت جامعهبشری تشویق هم خواهند کرد."