خلاصة:
ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﻲ از ﺣﻴﺎت اﻗﺘﺼﺎدی روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ در اﻳﺮان ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖﻫﺎ و ﻳﺎراﻧﻪ ﻫﺎی دوﻟﺘـﻲ واﺑـﺴﺘﻪ اﺳـﺖ. ﺗﺤﻘﻴـﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻼش دارد ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻫﺎی ”ﻫﮋﻣﻮﻧﻲ“ و ”ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی رﺳﺎﻧﻪ ای“ ﺿﻤﻦ اراﺋﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮی اﺟﻤﺎﻟﻲ از ﺷﺮاﻳﻂ و ﻧﺤﻮه اﺟﺮای اﻗﺪام ﻫﺎی ﺣﻤﺎﻳﺘﻲ دوﻟﺖ از روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ، اﺛﺮ اﻳﻦ ﻛﻤـﻚﻫـﺎ را از دﻳـﺪﮔﺎه ﺳـﻪ ﻃﻴـﻒ از روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران اﻳﺮاﻧﻲ، ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار دﻫﺪ. ﺟﻤﻊﺑﻨﺪی اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣ ﻲدﻫﺪ روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕـﺎران ﺷـﺎﻏﻞ در روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻣﻮﺳﻮم ﺑﻪ ”اﺻﻮﻟﮕﺮا“ ﺑﺎ اﺻﻞ ﻛﻤﻚ ﻫﺎی دوﻟﺖ ﺑﻪ روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﻮاﻓﻖ اﻣﺎ ﺧﻮاﻫﺎن اﻧﺠﺎم اﺻـﻼﺣﺎﺗﻲ در ﺟﻬﺖ ﺗﻘﻮﻳﺖ و ﺷﻔﺎفﺳﺎزی ﺑﻴﺸﺘﺮ آن ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﺳﺎﺗﻴﺪ روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎری ﻳﺎ روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎران ﺣﺮﻓﻪ ای ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮان آن ﻫﺎ را روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ”ﻣﻴﺎﻧﻪرو“ ﻧﻴـﺰ ﻧﺎﻣﻴـﺪ، اﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﺸﻜﻼت ﻣﺘﻌﺪدی را در اﻳﻦ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻫﺎ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ، اﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﺮاﻳﻂ و اﻟﺰاﻣﺎت ﻳﻚ ﻛﺸﻮر در ﺣـﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﺣﺬف ﻳﻚ ﺑﺎره اﻳﻦ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻫﺎ را ﻣﺨﺎﻃﺮه آﻣﻴﺰ ﻣﻲ داﻧﻨﺪ. آن ﻫﺎ در ﻋﻮض، ﺧﻮاﺳـﺘﺎر ﺑـﺎزﻧﮕﺮی ﻛﺎﻣـﻞ در اﻫﺪاف، ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎ و ﺷﻴﻮهﻫﺎی اﺟﺮاﻳﻲ اﻳﻦ ﻛﻤﻚﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. و در ﻧﻬﺎﻳﺖ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺷﺎﻏﻞ در روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻣﻮﺳﻮم ﺑﻪ اﺻﻼحﻃﻠﺐ ﻛﻪ ”ﻣﻨﺘﻘﺪ“ ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎی ﺣﻤﺎﻳﺘﻲ دوﻟﺖ از روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻳﺎراﻧﻪ ﻫﺎی دوﻟﺖ ﺑﻪ روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر اﺳﺎﺳﻲ ﺑﻴﺶ از آﻧﻜﻪ ﺟﻨﺒﻪ ﺣﻤﺎﻳﺘﻲ داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﺪ،ﺟﻨﺒﻪ ﺑﺎزدارﻧﺪﮔﻲ و ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی از رﺷﺪ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﻣﺴﺘﻘﻞ را دارد، ﭘﺲ ﺣﺬف آن ﻫﺎ ﻳﻚ ﺿﺮورت اﺳﺖ.
A great part of the economic life of newspapers in Iran deepens on the support and subsidiaries paid by the government. This article is an attempt to evaluate the the effects of these supports using the Hegemony and Media Norms Theories. In doing this it will try to offer a picture of the conditions under which these supports are organized. This study will analyze these supports and their impact from the perspectives of three levels of journalists namely Principalist، Professional and Reformist journalists. According to this study the journalist working for principalist newspapers are in favor of these supports but are asking for some reforms aiming at more transparency of policies. The professional journalist which includes the academicians who teach journalism at universities who can be called the moderate journalists، although see many problems in this kind of supportive policies and are demanding for a total review on the aims and methods of applying these policies، yet they believe that a sudden elimination of these supports will be risky. And finally the journalist belong to reformist newspapers are critical of the governmental supports. They believe that the subsidiary payments are basically an obstacle for making independent newspapers and therefore should be revoked.
ملخص الجهاز:
"اما در مقابل دامنه کمکهای غیررسمی که هم مدیران و هم روزنامهنگاران را شامل میشود،بسیار متنوع و نامحدود است که از جمله میتوان به این موارد زیر اشاره کرد:اشتراک وخریداری نشریات از سوی ارگانها و دستگاههای دولتی؛سفارش درج گزارش عملکرد یا همان رپرتاژ آگهی به ازای پرداخت هزینه در مناسبتهای مختلف؛سپردن انتشار بولتنها یاشمارهای ویژه بهعنوان بخشی از اقدامات لازم برای برگذاری رویدادهایی مثل جشنوارهها ونمایشگاهها که طبعا بودجه آنها از سوی ارگان مربوطه تأمین میشود اغلب نیز بسیار دستو دلبازانه و فراتر از تعرفههای رایج است،این سفارشات گاه به مدیران و گاه مستقیما بهخبرنگاران روزنامهها داده میشود؛اهدای هدایا به روزنامهنگار یا مدیر مسئول در جلسات ومناسبتهای مختلف مثل مصاحبههای مطبوعاتی و مصاحبههای اختصاصی که با هماهنگیروابط عمومیها برگزار میشود؛دعوت به صرف شام یا ناهار،قبل و بعد از انجام مصاحبه،تهیه وسیله رفتوآمد یا دیگر تسهیلات و امکانات برای تهیه خبر،برگزاری سفرهای کاری ودر برخی موارد سفرهایی که بهانه کار انجام میگیرد اما جنبه تفریحی آن بیشتر است و...
مورد دیگری که در آن اشتراک نظر کامل وجود دارد این است که هرسه طیف معتقدند کهدستگاهها و ارگانهای دولتی با انجام کمکهای خود در پی تغییر در لحن و جهتگیری خبرهاهستند و این مسئله به ویژه از آنجا که از سوی طیف اصولگرا نیز تأیید میشود میتواند قابلتأمل باشد و نشان دهد که روابط عمومیها از یکی از مهمترین وظایف خود که ایجاد ارتباط دوسویه است،دور میشوند."