خلاصة:
رستمیان سلسلهای ایرانیتبار از خوارج اباضیه بودند که بر تاهرت حکومت میکردند؛بنیانگذار حکومت رستمی،عبد الرحمن بن رستم بود که چون در مغرب ادنی در برابر سپاه عباسی تاب مقاومت نیاورد،به مغرب اوسط گریخت تا مرکز جدیدی برای اباضی مذهبان پدید آورد.هدف اصلی این پژوهش،بررسی روابط خارجی و تجاری این خاندان با دولتهای متقارن آن روزگار چون طولونیان،اغلبیان،بنی مدرار،امویان اندلس و...است و بدین نتیجه دست یافته که رستمیان نه به دلیل کشمکشهای دیرپای اعتقادی خوارج با پیروان سایر مذاهب،بلکه به دلایل سیاسی عموما با همسایگان خود چون اغلبیان و طولونیان روابطی خصمانه داشت و تنها امویان اندلس و بنی مدرار را میتوان در شمار متحدان سیاسی آنها قرار داد.
ملخص الجهاز:
"روابط سیاسی روابط سیاسی رستمیان را باید در پرتو دو عامل مهم تبیین کرد؛از یک سو آنها به سبب انتساب و پیوستگی با خوارج و مآلا برخورداری از اصولی متعصبانه و تغییرناپذیر، ناگزیر بودند با مخالفان اعتقادی خود شامل ادریسیان،عباسیان و نمایندهی آنان یعنی اغلبیان روابطی خصمانه داشته باشند و از سویی دیگر ملاحظات سیاسی-اقتصادی آن روزگار،راز بقای یک حکومت نه چندان قدرتمند را نه در نزاع اعتقادی،بلکه در سازش و همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان قدرتمند خود میدانست؛از این رو به نظر میرسد اگرچه شکلگیری حکومت رستمی با جنگهای فرسایشی خوارج با هدف جدا کردن بخش وسیعی از مغرب اسلامی از قلمرو خلافت عباسی همراه بود،اما به دوران تثبیت حکومت،آنان خاصه در برابر همسایگان قدرتمند خود با مدارا رفتار کردند.
بنی مدرار تنها همسایهی رستمیان بودند که از نظر مذهبی بنیادی مشترک به نام خارجیگری داشتند؛با این وجود،منابع از اتحاد این دو در برابر دشمنی مشترک یا ایجاد روابطی عمیق پرده برنمیدارند؛تنها موضوعی که منابع در باب روابط این دو دولت به آن اشاره دارند،ازدواج اروی،دختر عبد الرحمن بن رستم با مدرار فرزند الیسع،مؤسس حقیقی دولت مدراری است(ابن عذاری،ج 1،ص 751؛عبادی،ص 74)؛در نتیجه این ازدواج،رابطهی عبد الرحمن با صفریان بنی مدرار در سجلماسه ه همسایگان جنوبی او بودند،مستحکم گردید و این حسن همجواری از یک سو مرزهای جنوبی رستمیان را از تعرض مخالفان ایمن داشت و از سویی دیگر راه تجارت میان تاهرت و سجلماسه را از طریق وارکلا آباد کردک(مونس،تاریخ المغرب و حضارته،ج 1،ص 333)."