خلاصة:
چند سالی است که در تحلیلها و مقالات اکثرنویسندگان امریکایی از هر دو جناح، از واژه امپراتوری استفاده زیادی میشود. واژه امپراتوری در تعریف کلاسیک خود همواره با واژه امپریالیسم مترادف بوده است و در سراسر تاریخ، امپراتوریها با اشغال کشورهای ضعیفتر به بهانههای مختلف با بهرهبرداری از منابع و منافع مادی و غیر مادی این سرزمینها و استفاده از آنها برای گسترش هر چه بیشتر منافع خود در مناطق مختلف سود جستهاند. بنابراین هدف امپراتوریها همواره اعمال امپریالیسم یا چپاول تمامی امکانات کشورهای اشغال شده یا استعمار شده است. اما همان طور کهنویسنده این مقاله اشاره میکند، اکثر کسانی که به ویژه در جناح راست امریکا از واژه امپراتوری استفاده میکنند، آن را از معنای راستین خود تهی کرده و فقط به دنبال افاده معنای سلطه و کنترل از واژه امپراتوری هستند، بیآنکه کوچکترین اشارهای به وجه امپریالیستی آن داشته باشند.
ملخص الجهاز:
واژه امپراتوري در تعريف كلاسيك خود همواره با واژه امپرياليسم مترادف بوده است و در سراسر تاريخ، امپراتوريها با اشغال كشورهاي ضعيفتر به بهانههاي مختلف با بهرهبرداري از منابع و منافع مادي و غير مادي اين سرزمينها و استفاده از آنها براي گسترش هر چه بيشتر منافع خود در مناطق مختلف سود جستهاند.
در آن زمان، به طور گستردهاي اعتقاد براي اين بود كه حاكمان ايالات متحده به دنبال امپراتوري نيستند؛ آنها تنها به خاطر دفاع از خود يا براي انجام عمليات انساندوستانه يا سرنگون كردن يك ديكتاتور، مبارزه با تروريسم و ترويج دمكراسي، در امور كشورهاي ديگر مداخله ميكنند.
در آن زمان بود كه از خودم پرسيدم، «چه خبر شده است»؟، چه اتفاقي افتاده است كه افراد زيادي به خودشان اجازه ميدهند درباره امپراتوري سخن بگويند، در حالي كه منظورشان «امپراتوري ايالات متحده است»؟ عرف ايدئولوژيك هميشه اين بوده است كه ايالات متحده امريكا بر خلاف ديگر كشورها، هيچ وقت تسليم استعمار و شكست نشود.