خلاصة:
باتوجه به کاربرد دو اصطلاح«درایة الحدیث»و«فقه الحدیث»در مباحث و علوم مربوط به حوزهء حدیث،و مشاهدهء خلطهایی که در کابربرد این دو اصطلاح بین دانشمندان این فن واقع شده است،این مقاله درصدد ایضاح این دو اصطلاح باتوجه به کاربرد هریک از آنها در تاریخ حدیث است.این امر با مروری بر تحول کاربرد«درایة الحدیث»در سه مقطع تاریخی از عصر ورود حدیث تاکنون،و مقایسهء آن با معنای امروزین«فقه الحدیث»تبیین شده است و در هر مقطع نسبت«درایة الحدیث»با«فقه الحدیث»به لحاظ منطقی مشخص گردیده است.
ملخص الجهاز:
"بنابراین توصیهء ایشان بر درایت در روایت،و تشویق آنان بر اینکه«حدیث تدریه خیر من الف حدیث ترویه»(صدوق،2)ناظر بر فهم روایات است و نه سند آن،زیرا اولا به دلیل همزمانی،استناد به سند وجه چندانی نداشته است؛ثانیا به دلیل هم عصر بودن راویان با معصوم علیه السلام نیاز چندانی به بررسی و کنکاش در سند احساس نمیشده است و اگر نیاز به بررسی بود با اندک پرسشی چند موضوع روشن میشد بنابراین،میتوان نتیجه گرفت که«فقه الحدیث»در عصر اول هرچند تحت این عنوان مصطلح نبوده است،ولی از نظر بار معنایی،دارای پیشینه بوده است.
2-با دور شدن از عصر ورود حدیث یعنی بیش از دو قرن از طلوع اسلام،بالاخص آن زمان که جمعآوری حدیث-به دلالیل عدیدهای که ذکر آن ما را از ادامهء بحث باز میدارد،نظیر خوف از ضیاع و تحریف و تصحیف و تبدیل و جعل حدیث و لزوم صیانت از آثار معصومین علیه السلام -اهتمام و توجه به سند حدیث رفته رفته جایگاه خود را یافت،هرچند که جمع حدیث از همان عصر اول در میان صحابهء بزرگ پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم طرفدارانی داشت و علی علیه السلام و بعضی از صحابهء آن حضرت و دیگر معصومین علیه السلام در سالهای بعد بدان اهتمام جدی داشتند(نک:معارف،53-77)،ولی توجه به«سند» حدیث امری بود که در همان قرون اول و دوم جایگاه خود را یافت و رفتهرفته ارزش آن مورد توجه قرار گرفت(نک:همو،18)،زیرا دانستن صحت انتساب یک قول به معصوم علیه السلام،و عدم دسترسی به ایشان،و وجود اخبار و روایات متعارض و حتی متناقض در موضوعی واحد یعنی اختلاف روایات و نقلهای متفاوت،همه و همه نیازمند بررسی صحت انتساب در نقل بود که شناخت و علم به«سند روایت»و«رجال»آن را ضروری میساخت."