ملخص الجهاز:
"و این بدین قرار است که بگوئیم مقصود از گفتار فلاسفه که گفتهاند:«وجود نفسی صورتهای معقوله عینا همان وجود اضافی و تعلقی آنها بسوی جوهر عاقل است»این است که: هستی صورتهای معقوله مانند هستی هویات امکانی عین فنا و وابستگی محض به مبداء خود میباشد تا آنجا که این هستی را حتی با اشاره تحلیلی عقلانی هم نمیتوان شناسائی نمود تا چه رسد که بتوان این هستی را به اتحاد یا مغایرت با نهاد جوهری خود محکوم ساخت.
اما اشکال کار در این است بر فرض هم ما هویات صورتهای علمیه را توانستیم مانند سایر هویات امکانی از ردهء ماهیات جدا کرده و در گروه هستیهای محض قرار دهیم ولی باید دید آیا با این کار ما میتوانیم به پرسش از چیستی و«ما»حقیقی علم پاسخ قانعکننده بدهیم؟بنظر میرسد این سخن هک هستی علم یک اضافهء اشراقی برای جوهر نفس میباشد هرچه باشد بالاتر از سخن فیلسوف پیرامون همه هویات امکانی و معنای امکان فقری نیست که میگوید:هستیهای ماسوی هستی مبداء المبادی چیزی جز یک تعلق و وابستگی محض به مبداء فاعلی خود نیست و در این نظر تعلقی نمیتوان این هویات را به محاسبه شیای از اشیاء فراخواند.
اگر صدر المتالهین در بحث وجود ذهنی صریحا علم را از مقوله کیف نفسانی میداند و در جای دیگر بگفته این نویسنده ارجمند از اضافه اشراقیهء آن سخن بمیان میآورد این هرگز یک تناقض- گوئی در سخن فیلسوف نیست زیرا هیچ مانعی ندارد که هستی و هویت علم مانند سایر هویات امکانی اضافه اشراقیه برای مبداء یا مبادی عالیه خود باشد و این از نقطه نظر محاسبه نسبت فاعلی و قیومی کاملا مورد قبول و تصدیق قرار میگیرد ولی همین هستی و هویت علم از نقطه نظر نسبت قابلی که چیستی آنرا پاسخ میگوید داخل در مقوله کیف نفسانی باشد."