خلاصة:
امروزه شواهد و تحقیقات نشان می دهد که با وجود افزایش نسبت زنان تحصیل کرده در بازار کار، پیشرفت آنان در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. از آن جا که بر اساس منابع نظری و پژوهشی، سرمایه اجتماعی یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر ارتقاء شغلی است و زنان به سبب عوامل اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با مردان از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردارند، در این پژوهش تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقاء شغلی زنان مورد مطالعه قرار گرفته است. داده های میدانی از طریق پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شده است. بر اساس یافته ها، شانس ارتقاء شغلی زنان دارای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا، بیشتر از سایر زنان بوده و زنان مدیر عمدتا از پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا و از خانواده هایی با ساختار دموکراتیک و مشارکتی برخاسته اند؛ درحالی که زنان غیرمدیر در بیشتر موارد در خانواده هایی با ساختار تساهل گرا یا اقتدارگرا تربیت شده اند. همچنین میزان سرمایه اجتماعی (مشارکت، روابط و اعتماد اجتماعی) زنان دارای پست های مدیریتی، بیشتر از سایر زنان بوده و ترکیب و ساختار آن نیز با سایر زنان تفاوت دارد. روابط اجتماعی زنان در مشاغل غیر مدیریتی غالبا به خویشان و همسایگان و افراد خودی ختم می شود، درحالی که روابط اجتماعی زنان دارای مناصب مدیریتی از افراد فامیل فراتر رفته و همکاران و دوستان را نیز دربرمی گیرد. در نتیجه آن ها را از اطلاعات و حمایت های متنوع و متعدد و امتیازات اجتماعی بیشتری برخوردار می سازد.
ملخص الجهاز:
"این پژوهش درصدد است تا بررسی نماید چرا با وجود موانع فرهنگی و تصورات قالبی که همه زنانایرانی کموبیش در معرض آن قرار دارند،برخی از آنان توانستهاند با درهم شکستن موانع پیشرو وباورهای قالبی به پستهای مدیریتی ارتقاء یابند؟به عبارت دیگر چرا برخی از زنان در سازمانهایدولتی امکان پیشرفت دارند اما زنان دیگری در همان سازمان با وجود داشتن سرمایه انسانی1مشابه ازقبیل هوش و تحصیلات،نمیتوانند همانند برخی از مدیران زن مراتب پیشرفت را طی کنند؟در اینمقاله سعی شده بر اساس پژوهش تجربی و با تمرکز بر زنان شاغل در یکی از سازمانهای دولتی(بانکسپه)به این سؤال پاسخ داده شود.
باورها و گرایشهای دینی زنان مورد مطالعه چه تأثیری بر روابط اجتماعی و پست سازمانیآنان داشته است؟ چنین میپنداشتیم که زنان مذهبیتر بر اساس اعتقادات دینی خود تمایل کمتری داشته باشند که باهمکاران مرد خود ارتباط کاری غیررسمی داشته باشند و این سبب شود که در مجموع دایره تعاملات ومشارکتها و درنتیجه شبکه آشنایان و سرمایه اجتماعی آنها کمتر از سایرین بوده و درنتیجه شانسارتقاء شغلی آنان کمتر باشد،اما از نتایج آزمون بررسی تفاوت اعتقادات مذهبی شاغلین بخشهایمدیریتی و غیرمدیریتی مشخص شد که اساسا گرایش مذهبی این دو گروه تفاوت قابل اعتنا و معناداریبا یکدیگر ندارد.
چنین&%03224NZPG032G% به نظر میرسید که زنان مذهبیتر بر اساس اعتقادات دینی خود تمایل کمتری به برقراری ارتباطات کاریغیررسمی بهخصوص با همکاران مرد داشته باشند و این سبب شود که در مجموع دایره تعاملات ومشارکتها و درنتیجه شبکه آشنایان و سرمایه اجتماعی آنها کمتر از سایرین بوده و درنتیجه شانسارتقاء شغلی آنان کمتر باشد،اما بر اساس یافتهها اعتقادات مذهبی شاغلین بخشهای مدیریتی وغیرمدیریتی تفاوت قابلاعتنا و معناداری با یکدیگر ندارد."