خلاصة:
در مکتب سازه انگاری، دولت ها کنش گران اقتصادی نیستند که بر اساس منطق پیامد، رفتار و تصمیم گیری می کنند، بلکه کنش گرانی اجتماعی به شمار می آیند که بر اساس منطق تناسب (متناسب با هویت خود) عمل می کنند. بنابراین، برای شناسایی یا تبیین سیاست خارجی آنها در نظام بین الملل، بایستی ابتدا به منابع بیناذهنی شکل دهنده به هویتشان توجه کنیم، منابعی که می تواند در دو سطح ملی و بین المللی بر شکل گیری هویت دولت تاثیرگذار بوده و باعث رفتار خاصی از سوی آن شود. هدف اصلی این مقاله، بررسی منابع بیناذهنی قوام دهنده به هویت نظام جمهوری اسلامی ایران با تمرکز بر سطح داخلی است. منابعی که این نوشتار آنها را به طورکل به دوبخش نسبتا مجزا، اما دارای تاثیر متقابل بر یکدیگر تقسیم می کند.
بخش اول این منابع شامل هنجارها و آموزه هایی است که از فرهنگ مذهبی- اسلامی سرچشمه می گیرند و بخش دوم نیز شامل ایستارها و ادراکات موجود در فرهنگ سیاسی ایرانیان است.
According to the constructivism، the states are not like economic actors who make decisions and behave due to the consequence logic، but they are social actors who have act based on relevance logic (their own identity). Therefore، to appreciate the foreign policy of the states، first one should bear in mind the Inter-subjective foundations of their identity; the foundations that can influent the shape of the identity and lead towards a special behaviour at the national and international levels. The purpose of this paper is to study the Inter-subjective foundation of identity in the Islamic Republic of Iran mainly in the domestic level. Accordingly، the author argues that these foundations are divided in two separate categories، however، with mutual influence. The first category contain the norms and doctrines which are originated totally from the religious-Islamic and especially Shiite sources and the second category are attitudes and understandings with the political culture of the Iranian people.
ملخص الجهاز:
بنابراین،با وقوع انقلاب اسلامی در ایران،هنجارهای ناشی از فرهنگ اسلامی،به عنوانیکی از مهمترین منابع شکلدهنده هویت جمهوری اسلامی ایران،برای این نظام به صورتنوعی ایدئولوژی سیاسی درآمده و علاوه بر تکوین هویتی خاص برای آن،نظام اخلاقی وارزشی خاصی را نیز برای قضاوت و داوری در مورد سیاستها،اقدامات و رفتارهای اینکشور و سایر کشورها ایجاد و تعیین میکند (855:4002,irahgabriM) .
در ادامه مقاله،به بررسی مهمترین هنجارهای هویتی نظام جمهوری اسلامی ایران که ناشیاز فرهنگ مذهبی-اسلامی است،میپردازیم و بازتاب آنها را در مواضع اعلامی،قانون اساسیبه عنوان مهمترین نظم حقوقی و همچنین،نقشهایی که این دولت در صحنه نظام بین المللبرای خود تعریف میکند،مورد بررسی قرار میدهیم.
براساس این هنجار هویتی که بازتاب آن را به خوبی میتوان در شعار«نه شرقی،نهغربی»،به عنوان سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران در حوزه روابط خارجی مشاهده کرد،این دولت با تعریف نقش مستقل و غیرمتعهد برای خود،بلا فاصله بعد از وقوع انقلاب اسلامیدر سال 1357،جهتگیری سیاست خارجیاش را برپایه عدم تعهد به قطبهای قدرتجهانی و پرهیز از ائتلافهای نظامی دو یا چندجانبه قرار داد و از واگذاری پایگاههای نظامی وهمچنین،اعطای امتیازهای اقتصادی به قدرتهای بیگانه امتناع نمود.
براساس تأکید بر همین هنجار هویتی است که دولت جمهوری اسلامی ایران به شدت هرگونهمسامحه و سازشی را در برابر فشارها و تهدیدات نظام بین الملل،در قبال موضوعات مختلفرد کرده و به سیاستهای خود در آن زمینه ادامه میدهد،چرا که براساس این هنجار هویتی،روحیه سازشناپذیری و تحمل مشکلات ناشی از آن برای دولت اسلامی ایران به ارزش بدلشده و بخشی از هویت آن را شکل میدهد.
این در حالی است که میان ویژگیهای فرهنگ سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از مهمترین منابع بیناذهنی قوامدهنده به هویت این کشور و همچنین،هنجارهاینشأتگرفته از فرهنگ اسلامی-شیعی نیز این رابطه قوامبخش و همتکمیلی وجود دارد.