ملخص الجهاز:
"با این همه،در واقع چنین نیست و ای بسا این پاسخ در ابتدا شگفتی و حتی خشم اهالی پژوهش و دانش را برانگیزد،اما امروزه دورۀ برجعاجنشینی دانشمندان پایان یافته است و آنان باید از عرش به فرش هبوط کنند و به یافتن مسائل واقعی اجتماع و حل آنها بپردازند.
اغلب دانشآموختگان رشتههای علمی(یا دست کم آن دسته از اهل علم که بر این باوریم میتوانند در حل مشکلاتجامعه سهمی داشته باشند)نظیر مهندسان،اقتصاددانان،جامعهشناسان،برخی از رشتههای علوم پایه و از همه مهمتر(البته از دیدگاه این فصلنامه)سیاستگذاران علم وفناوری،دیگر نمیتوانند در فضای بستۀ اتاق دانشگاه و پژوهشگاه خود محدود و محصور بمانند،بلکه باید از میان انبوه کتابها،سایتها،مقالات و نظریات انتزاعیفراتر روند و مشکلات و مسائل مردم را در بطن جامعه بجویند.
به سخن دیگر،دورۀ گرفتن بودجههای تحقیقاتی از دولت و صرف آنهادر مسیرهای دلخواه پژوهشی سپری شده است و امروزه از هر استاد دانشگاهی انتظار میرودکه فراتر از جایگاه و شأن سنتی خود گام بردارد و در جستوجوی مسئله(که علی القاعده حل آن در چارچوب قرارداد پژوهشی میسر است)،با دستگاههای دولتی و شرکتهای خصوصی متعددی در ارتباط و مذاکره و چانهزنی باشد."