خلاصة:
قانون ایمنی زیستی کشور، در ارتباط با فناوری زیستی و مواجهه با ریسک های احتمالی آن، پس از حدود 8 سال کشمکش و اختلاف نظر میان وزارتخانه و سازمان های درگیر در اردیبهشت ماه 1388 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. اما شواهد موجود نشان می دهد که این قانون نه تنها کمکی به حل مسائل کشور نمی تواند بکند، بلکه احیانا به معضلات موجود دامن نیز خواهد زد. موضوع مورد بحث این مقاله، بررسی کشمکش ها و اختلاف هایی گسترده پیرامون قانون ایمنی زیستی و قانونگذاری در حوزه فناوری زیستی است. اختلاف نظر و کشمکش های گسترده در سیستم های سیاستگذاری حکومت ها و دولت ها، به خصوص زمانی که ریسک، علم و فناوری با یکدیگر گره می خورند یکی از حوزه هایی است که پژوهشگران حوزه سیاستگذاری علم و فناوری به صورت جدی به آن پرداخته اند. مقاله حاضر عقیده دارد که وجود مجموعه ای از پیش فرض های جهت دهنده و متعارض درون سیستم قانون گذاری کشور باعث فقدان شکل گیری تفاهم و رسیدن به پارادایم مشترک و در نتیجه دامنه داری اختلاف ها گردیده است. در ادامه با توسعه چارچوبی که مناسب شرایط ایران است، چنین پیش فرض هایی احصاء گردیده و تفاوت های میان آنان و اثر آنها بر فقدان شکل گیری تفاهم آشکار میگردد. از منظر ارائه راهکار، مادامی که چنین پیش فرض هایی درون سازمان های دخیل در این موضوع وجود داشته باشد، کشمکش ها ادامه خواهد یافت و بنابراین به جای بحث در مورد سازوکارهای اجرایی، مقاله پیشنهاد می دهد کنشگران باید ابتدا در ارتباط با پیشفرض های احصاء شده در مقاله به بحث و تبادل نظر بپردازند تا در سایه تفاهم ایجاد شده بتوانند به سمت سازوکارهای اجرایی حرکت کنند.
The biosafety law of Iran was passed by Parliament on May 2009 after nearly 8 years of disputes and disagreements between the ministries and other organizations involved. Biosafety is related to regulating biotechnology and its possible risks. However، the evidence suggests that this law might not be a helpful basis for resolving controversies، but it might also raise the profile of the issue further. This paper seeks to analyze the widespread controversies over the Biosafety Law of Iran. Analyzing controversies has been an interesting topic for scholars of science and technology policy، especially when the regulation of technology hinges on risk and science. This paper argues that the persistence of some contradictory framing assumptions engender the current controversies and have hindered the shaping of a convergence within the system over the Biosafety Law. The paper will develop a framework suitable for the situation of Iran that could identify those framing assumptions. This understanding suggests that controversies will persist as long as those framing assumptions remained unchanged. Therefore، rather than discussing the operational mechanisms of biosafety، it is pivotal to turn to the discussion over the framing assumptions that could pave the way for reaching an agreement over the biosafety law.
ملخص الجهاز:
"ایشان سه روایت متفاوت را در کشورهای فوق برمیشمرد"که سیاستهای توسعۀ مهندسی ژنتیک در آن کشورها راپارادایم کردهاند:1)فناوری زیستی به منزلۀ فرایندی کاملا(1)- sevitarraN (2)- noitPmussa gnimarf (3)- ennyW (4)- sisylanA ksiR (5)- ffonasaJ (6)- txetnoC (7)- sevitarraN &%00914FESG009G% جدید و متفاوت که در طبیعت مداخله میکند،2)به عنوانمنبعی برای محصولات جدید که برای انسان و محیط زیستمفید است و 3)به عنوان یک برنامه استانداردسازی و کنترلکه به وسیلۀ دولت حمایت میشود و تبعات مهمی برایآزادی و شأن انسان دارد"(صفحه 39)بهگونهای که اولی درانگلستان،دومی در آمریکا و سومی در آلمان مبنای شکلدهیسیاستها شدهاند.
(1)- namffoG nivrE (2)- gniknihT ngiseD (3)- nomiS (4)- ytilanoitaR dednuoB (5)- slaicifitrA ehT fo secneicS ehT (به تصویر صفحه مراجعه شود)با توجه به اتفاقات شکل گرفته در ارتباط با قانون ایمنیزیستی کشور و پژوهشهای صورت گرفته در دنیا در ارتباطبا این مسئله،تحقیق فوق به دنبال یافتن پاسخی برای اینسؤال است که آیا براساس اصول تفاوتهای چشمگیری میانچنین فرضیههایی وجود دارد که مانع رسیدن به یک راهکارمناسب گردیده است یا آن را میتوان به سادگی برمبنایاختلاف منافع افراد و گروهها تفسیر کرد؟به عبارت دیگر آیاصرف در نظر گرفتن منافع در یک نگاه عقلانیت ابزاری بهتحلیل مسئله کمک میکند یا اینکه این منافع خود با مجموعهپیشفرضهایی عجین شدهاند که در نظر نگرفتن آنپیشفرضها فهم ما را از مسئله بسیار کمرنگ مینماید؟ودر مرحلۀ دوم،سؤال از این است که این پیشفرضها کدامندو چگونه باعث ایجاد تفاوت میان سازمانها گردیدهاند؟ جریان عمومی تحلیل سیاستی اختلاف نظرها را در تفاوتمیان پارادایمها میبیند به این معنی که کنشگران مختلفدارای پارادایمهای متفاوتی هستند که بهطور عمده به صورتضمنی و نهفته است."