ملخص الجهاز:
"تنها رخسارههایی متضاد و نامتجانس از ادوارمختلف فرهنگ ایران است حال آنکه نمیداندفرهنگ ایران در دوره باستان و سپس در دورهاسلامی چه ویژگیهایی داشته است؟آن چه کهبه نام فرهنگ ایران-اسلامی در سرزمین ایرانشکل گرفت چه پیوستگی و تعاملی با فرهنگ ایرانباستان داشت؟میزان این هم کنشی و درآمیختگیفرهنگی و تأثیر بخشی دوجانبه آنها چگونه بودهاست؟ ایران از دیرباز،حلقه مهم اتصال بین فرهنگهایپرمایه قدیم بوده است،نقش تاریخی فرهنگ اینسرزمین،تعامل و تبادل فرهنگی بین شرق و غربو جذب ارزشهای فرهنگی سایر اقوام و ملل است.
بدینگونه گرویدن ایرانیان به اسلام و تأثیراتگسترده فرهنگی ایرانیان بر اعراب مسلمان که بهصورت تدریجی دهها سال به طول انجامید،مانعاز وارد آوردن ضربه فرهنگی از جانب هر کدام ازطرفین بر دیگری شد و در نتیجه این فرهنگترکیبی،از یک همبستگی و همزیستی خودجوشبهرهمند گردید که هیچگونه آثار تحمیلی وناخوشایند در آن به چشم نمیآمد و از جانب دوعنصر ایرانی و عرب که حال دیگر خود را متعلقبه ایران و مسلمان میدانستند مقبول بود،این امرشرایط را برای آغاز نهضت فرهنگی اسلامی-ایرانیمهیا نمود.
ولی متاسفانه درطول تاریخی به علت حاکمیت استعمارگران به ویژهدر دوران حکومت پهلوی بر این سرزمین و ارائهالگوهای ترقی و غربی بجای الگوهای تعالی مردماین دیار بویژه نسل جوان،عمده از هویت ملی ودین خویش دور گردیدند زیرا بحران هویتی پیشاز انقلاب اسلامی شرایط نامساعد فرهنگی و تمدنجامعه ایران را تشدید نمود،بحران که در کشمکشو منازعات فرهنگی منتج از مواجه هویت غرب کهپشتوانه و حمایت نظام سیاسی ایران برخوردار بودهبه قول باری روبین(در دوران سلطنت پهلوی درعرضه و معرفی فرهنگ و تمدن غرب به مردم ایرانبدترین و مبتذلترین جنبههای این فرهنگ انتخابشد که هزینه حاصل از آن بر جامعه مذهبی ایرانقابل تحمل نبود) از اینرو،انقلاب اسلامی تجلی احساسات هویتخواهی ملت و مبتنی بر شور دینی-ملی همراه قصدو آگاهی بود که سرانجام با پشتوانهی اراده میلیونیملت تحقق یافت."