خلاصة:
کتابخانه های ایران پس از اسلام همواره دارای دو وظیفه اساسی بوده: خدمات کتابداری و خدمات کتابت. عده ای کاتب و محرر د ر بخشی ازکتابخانه ها کار می کردند و کار آنها استنساخ کتب و تکثیر آنها بود. آنها در حقیقت کار چاپخانه امروزی را بر عهده داشتند. خدمات کتابت از سده ششم هجری به بعد توسعه بیشتری یافت و با حمایت و پشتیبانی دربارها ، مساله ای به نا م کتاب آرایی ونسخه پرد ازی پدید آمد و هنرهای تحریر (خطاطی)، تصویر (نقاشی)، تجلید (جلدآرایی) وتذهیب و تشعیر و حتی مرمت کتاب را در یکجا گرد آورد. این نوع خدمـات به سرمایه گذاری زیادی نیاز داشت از این رو، از سده هفتم به بعد که نقاشی بنا به شرایطی ، از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار شد دوبار ایلخانان به حمایت ازکتاب آرایی پرداخت و تمامی خدمات کتابت را درکتابخانه های سلطنتی خود از قبیل: کتابخانه ها نام برده می شود، متمرکز کرد. در این مقاله کارکرد دوسویه کتابخانه های سلطنتی دورهء ایلخانان و دستاوردهای آنها تحقیق شده است.
ملخص الجهاز:
"یکی ازکتابهایی که بعدها در سال 698 ه به فرمان غازان خان کتابت و مصور شدمنافع الحیوان ابن بختیشوع بود که کتابت آن در مراغه صورت گرفت و پیداست کهکار استنساخ در این کتابخانه حتی پس از مرگ خواجه و از رونق افتادن امررصدخانه همچنان ادامه داشته است.
این کتابخانه تا اواخر دوره ایلخانان برقرار بودو بعید نیست که غازان خان و وزیر او خواجه رشید الدین فضل الله آثار موجود آن رابرای غنیسازی کتابخانههای خودشان به تبریز انتقال دادهاند.
با اینکهاز کتابهای تحریر شده در این کتابخانه چیزی باقی نمانده ولی از گفتههایرشید الدین و حتی عملکرد کتابخانه ربع رشیدی معلوم میشود که در این کتابخانهسلطنتی عدهای به تولید و ترمیم کتابها اشتغال داشتهاند و هزینه بیت الکتب هم ازموقوفاتی حاصل میشده که غازان بدان وقف کرده بود.
ابن فوطی در کتاب تلخیص مجمع الاداب خود از دو نقاش دیگر نام میبردکه میباید جزو نقاشان بیت الکتب ربع رشیدی بوده باشند.
عشق و علاقه سلطان اویس بهخطاطی و تصویرگری که به قول دولتشاه«در انواع هنر و صلاحیت وقوف داشتی وبه قلم واسطی صورت کشیدی که مصوران حیران بماندندی»(تذکرة الشعرا،197)راهبازسازی کتابخانه سلطنتی را گشوده و در پی آن به حمایت و پشتیبانی از نقاشی ونقاشان پرداخته است و یکی از این نقاشان خواجه عبد الحی بوده که«در این هنرسرآمد روزگار بوده است و تربیت یافته و شاگرد سلطان اویس است»(همان)یکی دیگر از این نقاشان شمس الدین بود که به قول دوست محمد گواشانی«در عهدسلطان اویس تربیت یافته»(دیباچه مرقع بهرام میرزا،به نقل از سیر تاریخ نقاشی در ایران،416)."