ملخص الجهاز:
همچنین این مطلب که چرا انسان نباید در بند داشتار فرهنگ محلی خویش باشد،بلکه باید اگر گرفتار است خود را از آنگونه دانستگی ناخوداگاه رهایی بخشد تا از جستار باز نماند و احساس میانکشوری به دست آورد.
ازاینرو،صاحب فرهنگ شفاهی میتواند از کسی که دارای فرهنگ کتبی است بپرسد:«چرا مینویسید؟مگر نمیتوانید به یادتان بسپارید؟»دارای فرهنگ (1)عضو هیات علمی دانشگاه تهران کتابداری/دفتر 25-24،سال 1375 مقابل پاسخ میدهد:«نه،برای اینکه فاصلهها مانند جامعۀ قبیلهای به یکدیگر نزدیک نیست و ارتباط مستقیم میان مردم کمتر امکان دارد و باید این اشکال از طریق مکاتبه از میان برود.
احساس دلانگیز چون بهالهام تبدیل شود،دیگر میان نوش و نیش تفاوت نیست: گوش را کر کن و بشنو که چهها میشنوی#دیده بربند و نظر کن که چهها میبینی احساس محسوس از احساس دلنما کارش جداست ولی فرد میتواند از هر دو الهام بگیرد و دیده از نقش محسوس بگرداند و با نقاش آشنا شود: دیده از نقش به نقاش نمیپردازد#حسن خط پرده مستوری مضمون شده است خط نقاش چنان زیباست که بیننده را از خود بیخود میکند تا تنها به خط روی میآورد و محتوای نقش را فراموش میکند که از آن نقاش است.
در چنین جامعهای فاصلهها ارتباط مردم را برقرار میسازند و نه رابطههای قبیلهای و ملی که پایان زندگی آنهاست،چنانکه درآمد این جامعه نشان میدهد: به شخصیتی مانند حضرت ابراهیم،پدر دینهای رسالتی،نیازمند است که بیاید و کشور یکتای زمین را به مردم معرفی کند و بدانها که میخواهند منویات خود را از راه زورگویی و جنگ به دیگران تحمیل کنند،بیاموزد که اگر میان دو کشور اختلافی درگیرد مرجع حل اختلاف سازمانی میانکشوری است که کشورها همگی در آنجا نماینده دارند و باید اشکالاتی را که به میان میآید بررسی کرده و میان خوانده و خواهان داوری میکنند.