ملخص الجهاز:
"4. ایراد و اشکال مبنایی قاعدهای که ابن خلدون برای پژوهش و ارزیابی حدیث بدان معتقد است و میگوید جرح مقدم بر تعدیل است، به رد بسیاری از احادیث صحیح مسلم و بخاری خواهد انجامید اما چنان که در آغاز سخن گفتیم، ابن خلدون این کار را خوش ندارند، از این رو کوشیده این چالش را چنین حل کند که بگوید: ((روایات هر دو صحیح، اجماعی بوده، همین برای جبران ضعف سند احادیث کافی است)) اما اگر مقصود وی آن است که هر چه مورد اجماع مسلمانان باشد، مصون از اشتباه و پذیرفته شده باشد (بی آن که بتوان دغدغه ضعف سند یا جهل راویان آن را داشت) این امر به طور گسترده در باور مهدویت، و به طور ویژه در برخی روایات مربوط به مهدی(عج) وجود دارد، زیرا بسیاری از آگاهان و فقیهان و محدثان، ادعای اجماع بر اندیشه مهدویت را کرده، اخبار آن را متواتر دانسته، حتی برخی ادعا دارند تمامی مسلمانان معتقدند این باور برخوردار از اجماع است.
ممکن است مقصود ابن خلدون آن باشد که پیامبران بر مسند حکومت و قدرت تکیه زنند تا بر دعوت و جنبش سیاسیشان موفق گردند، اما در صورتی که بهرهمند از همگرایی نسبی تحت رهبری خویش باشند، ولی پیامبران چنین بهرهمندی را نداشتند، زیرا آنها گرچه دعوت خود را میان قوم و عشیرهشان میبردند، اما پا را فراتر از دعوت دینی نمینهادند و فرصت به حکومت و فرمانروایی بر قوم خویش نمیشدند، مگر وقتی که مردم اطراف پیامبر گرد آمدند، به ایشان یاری رساندند، با توان و نیرویی که داشتند، از فرمانروایی پیامبر پشتیبانی کردند این فرض گرچه نزدیک به گفتههای ابن خلدون است، اما اثبات چنین مطلبی نیازمند تأویل بسیاری از آیات قرآنی و همچنین توجیه برخی شواهد تاریخی و نصوص روایی است که منجر به معنایی خلاف ظاهر این نصوص است و گاهی هماهنگ با دیدگاه ابن خلدون نیست."