ملخص الجهاز:
"در آغاز،کلمه«کوشان»نام خانواده یا طایفهای بودهاست که احتمالا در طی سدۀ اول پیش از میلاد،به صورت نامیملی درآمد،و آن هنگامی بود که گروه طوایف بیابانگرد،تحتفرمان شخصی متحد شدند که در منابع چینی از و با عنوان کویی-شوانگ-وانگ1،یعنی فرمانروای کویی شوانگ(-کوشانها)یاد شده است.
از نقاط مهم تحت تسلطکوشانها منطقۀ تارم بوده است که میان کوههای تیانشان و سلسلهجبال کون-لون2قرار داشت و به منزلۀ شاهراهی بود که کالاهایبازرگانان از آنجا به چین و به سوی غرب برده میشد،و درمرزهای شمالی و جنوبی آن یک سلسله دولت-شهرهای مترقی(1).
بر طبق منابع مکتوب و یافتههایباستانشناختی(در وهلۀ اول،نامههای سغدی«کهن»در ترکستانشرقی)،در سدۀ چهارم پیش از میلاد،سراسر بخش شرقی راهبزرگ ابریشم مورد استفادۀ بازرگانان سعدی بود که در آسیایمرکزی کوچنشینهایی برقرار ساخته و با اقوام مختلف روابطتجاری و فرهنگی برقرار کرده بودند،پارچههای ابریشمیسغدی،که با پارچههای چین و خاور نزدیک رقابت میکرد،سرانجام به بیزانس و اروپای غربی راه یافت.
در عصر کوشانیان بود که آیین بودایی مهایانا1به طوراخص تکامل یافت و در آسیای مرکزی و خاور دور متداول شدو فرهنگ و هنر هندی به این سرزمینها نفوذ کرد.
مکتب باکتریایی-تخاری،که بر پایۀ سنتهای هنری کوشانی رشد کرد در تکامل هنربودایی در آسیای مرکزی سهم نسبتا مهمی داشت از آسیایمرکزی بود که فرهنگ بودایی به شرق،به چین و ژاپن و کرهگسترش یافت.
در باکتریا بود که هنر کوشانی به وجود آمد و شکل گرفت وبعدها بر اثر مکتبهای دیگر تکامل یافت،کاوشهای باستانشناسیشوروی در جنوب ازبکستان نشان داده است که از زمان کوشانکهن،یعنی پیش از برقراری امپراطوری کوشانی،فرمانروایانمحلی کاخها و پرستشگاههای خود را با تندیسهایی رنگی از گلرس،که از لحاظ ماده و تصویرنگاری کاملا بومی بود،میآراستند."