ملخص الجهاز:
"در برخی از موارد کلیه بخشهای رسمی و غیررسمی یک نظامسیاسی و بطور کلی یک جامعه لزوما ایستارهای مشخص را در چارچوب فرهنگ سیاسی تقویتنمیکنند،چهبسا ممکن است ارزشها و الگوهای رفتاری را که عوامل گوناگون جامعهپذیریتلقین میکنند در تعارض با یکدیگر قرار گیرند.
برای مثال امکان دارد خانواده الگوهای توامبا احترام و رفتار اقتدارآمیز را به عنوان یکی از عوامل اولیه جامعهپذیری تعلیم دهد درحالیکههمزمان پارهای از نهادهای ثانویه چون اتحادیهها و نهادهای صنفی الگوهای دموکراتیکو روابط تساویگرانه را در میان اعضای جامعه تلقین کنند.
در این صورت مساعدت فرد برایحل تضادها و تعارضات موجود میان پیامهای فرهنگ سیاسی و الگوهای رفتاری تلقین شدۀنهادهای گوناگون اولیه و ثانویه ضروری است.
برای مثال گاهی در میان کارمندان ادارات در بریتانیا مشاهده میشود که فرزندانطبقات کارگر که بر موانع استخدامی فائق آمده و به سازمانهای اداری راه یافتهاند تمایل دارندایستارهای سیاسی خویش را مطابق الگوهای رفتاری همکاران حرفهای خود که به طبقات اشرافو متوسط بالا تعلق دارند تنظیم کنند و نه براساس الگوهای رفتاری که خانواده خودشان به آنانتلقین کردهاند.
10 تأثیر گروههای همسال با تماسهای اولیه کودک با محیط خارج از خانواده آغاز میشودو با شرکت فرد در سازمانهای مختلف اجتماعی تا پایان عمر ادامه پیدا میکند.
طبیعتا رسانههای گروهی در شرایطی میتوانند تأثیر زیادی درفرایند جامعهپذیری سیاسی و تقویت ایستارها و یا تغییر رفتار سیاسی داشته باشند که محتوایپیامهای آنهابا ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جامعه تطابق و سازگاری داشته باشند.
17 نتیجهگیری جامعهپذیری سیاسی فرآیندی است که در آن نظام سیاسی،ارزشها،نگرشها و رفتارهاو حالتهای مورد قبول ساخت حاکم را از طریق عوامل گوناگون به فردی میآموزد که درون آننظام زندگی میکند."