ملخص الجهاز:
"در مقالهمشترکی که پنج جامعهشناس امریکائی نگاشتهاند4،فهرستی از الزامات کارکردی که موجببقا و ادامه حیات جامعهاند ارائه شده است که اهم آنها به شرح زیر است: -ارتباط ضروری با محیط اجتماعی و طبیعی به منظور تجدید نسل -تفکیک و تخصصی شدن نقشها -ارتباطات -آموزشهای عمومی -اهداف مشترک -اجتماعی شدن اعضاء -کنترل مؤثر انواع انحرافات رفتار تالکوت پارسونز نیز به نوبه خود تداوم حیات اجتماعی را با مقتضیات زیر وابسته میداند -تداوم اهداف -وحدت یا یگانگی -انطباق یا همنوایی در تداوم اهداف جامعه -ثبات هنجاری که برمبنای آن اعضاء جامعه هنجارهای جامعه را میپذیرند و آنها رامراعات میکنند فونکسیونالیسم ساختی:ایستائی یا پویائی اجتماعی؟ آثار تالکوت پارسونز در تاریخ تحول جامعهشناسی دارای اهمیت زیادی بوده و درپیشرفت مکتب فونکسیونالیسم به منزله نقطه عطفی محسوب میشوند.
از طرفی فرایند تجزی و تفکیک نهادهاممکن است موجب عدم تعادل شود ولی نتیجه این جداییها،ایجاد نوع جدیدی از وحدتو همنوایی فزاینده و بیوقفه است که جامعه با محیط خود پیدا میکند و بالاخره در نهایتچنین میتوان نتیجه گرفت که پارسونز تحول را همانند اسپنسر فرایندی میداند که بر سه جنبهاستوار است:گسترش،کثرت و وحدت.
در میان انواع فونکسیونالیسم که تنها ملفرد اسپیرو )oriPS drofleM( دوازده نوعآن را در جامعهشناسی امریکائی برشمرده است،فونکسیونالیسم پارسونز با سه ویژگی مشخصمیشود: الف-فونکسیونالیسم پارسونیز بر کل نظام دارد،برخلاف مالینوفسکی و تا اندازهایمرتون،پارسونز به تحلیل فونکسیونی بررسی عناصر اجتماعی یا فرهنگی به منظور توجیه موجودیت،ادامه حیات و ماهیت آن عناصر نمیپردازد،بلکه کل مجموعه و سازمان را مورد مطالعهقرار میدهد تا بتواند شرایط ادامه حیات،کارکرد و تحول و تغییر آنها را بشناسد."