ملخص الجهاز:
"اساسا مورد احتیاج ما است که این اصل را بشناسیم؛ اصلی که پیغمبر اسلام این چنین بر آن تکیه میکند، اصلی که اگر تنها به قرآن مراجعه کنیم و به احادیث نبوی و ائمۀ اطهار علیهم السلام توجهی نکنیم، به فقه اسلام که از صدر اسلام یکی از کتابهای فقهی، یکی از ابواب فقهی، باب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر است1 مراجعه نکنیم، فقط خود قرآن را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که این موضوع در این کتاب مقدس آسمانی چقدر تکرار شده است و چه اندازه بدبختی ملل گذشته را مستند میکند به اینکه امر به معروف و نهی از منکر نداشتهاند:«لولا کان من القرون من قبلکم اولوا بقیة ینهون عن الفساد»،2 چرا در نسلهای گذشته یک عده مردم صاحب مایه(مایۀ عقلی، فکری، روحی)نبودند که با فسادها مبارزه کنند تا در نتیجه این ملتها در اثر فسادها تباه نشوند، منقرض و هلاک نشوند؟ دربارۀ قوم دیگر میفرماید: کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون )،3اینها بدبخت و بیچاره شدند، به هلاکت رسیدند، از میان رفتند.
از علی بن ابی طالب علیهما السلام سؤال کردند اینکه قرآن در مورد بعضی از زندههای روی زمین میگوید اینها مردهاند، یعنی چه؟ میت الاحیاء مردۀ در میان زندهها کیست و چیست؟ فرمود: مردم چند طبقهاند، بعضی وقتی که منکرات را میبینند در ناحیۀ دل متأثر میشوند، تا مغز استخوانشان میسوزد، زبانشان به سخن در میآید، انتقاد میکنند، میگویند، ارشاد میکنند؛ به این مرحله هم قانع نشده وارد مرحلۀ عمل میشوند، با هر نوع عملی که شده است، با مهربانی باشد، با خشونت باشد، با زدن باشد، با کتک خوردن باشد، بالاخره هر عملی را که وسیله ببینند برای اینکه با آن منکر مبارزه کنند انجام میدهند."