خلاصة:
تحولات مذهبی ایران در دوره ایلخانان مغول (736-656 ق) با رشد نسبی تفکر شیعی، در مقایسه با ادوار پیش همراه بود. پژوهش های متعددی درباره عوامل این پدیده تاریخی انجام گرفته که در برخی از آنها، این پدیده را به «تسامح مذهبی مغولان» نسبت داده اند. این نوشتار در صدد است با بازخوانی سیاست های ایلخانان مغول در قبال ادیان و مذاهب مختلف، و به دست دادن تصویری روشن از اوضاع مذهبی این دوره، صحت و سقم انگاره مذکور را بررسی کند.
ملخص الجهاز:
این نوشتار درصدد است با بازخوانی سیاست مـذهبی و گرایشـهای حاکمـان مغول ، از زمان تشکیل دولت ایلخانی (٦٥٦ ق) تا زمان روی کار آمدن غازان (٦٩٤ ق)، مسـألة مذکور را بررسی کند تا مشخص شود که آیا این حاکمان تسامح مـذهبی داشـتند؟ و اگـر در مقاطعی در رفتار با برخی گروه های دینی و مذهبی راه تسامح پیش گرفتند و یا حتی از آنهـا حمایت کردند برای چه اهداف و مقاصدی بوده است ؟ حاکمیت یاسا با استقرار حکومت ایلخانی در ایران ، قوانین یاسا رسما به اجرا درآمد و در نتیجه ، برخی از احکام و مقررات حقوقی اسلام موقتا منسوخ گردید.
٨ اما بایـد توجه داشت که به رغم وجود چنین اصولی در قانون یاسـا و نیـز شـهرت اینکـه مغـولان بـه قوانین یاسا احترام بسیاری می گذاشتند، فرمانروایان مغول در ایران تـا زمـانی کـه بـه اسـلام نگرویدند(یعنی تا سال ٦٩٤ ق که غازان مسـلمان شـد و بـا حمایـت ایرانیـان و مغـول هـای مسلمان به حکومت رسید)٩، بارها سیاست های ناملایم و خصمانه ای را نسـبت بـه مسـلمانان اتخاذ کردند.
به علت گرایش های مذهبی ایلخانان دورة حاکمیت یاسا، بـه دو دین بودا و مسیحیت ، پیروان این ادیان نفوذ فراوانی به دست آوردند.
٤ بدین ترتیب ، تشکیل دولت ایلخانی و حاکمیت یاسا در ایران ، علاوه بـر نفـوذ آیـین بـودا، بـا تقویت آیین مسیحیت نیز در این سرزمین همراه بود تا جایی که مسـیحیان ایـران هولاکـو و دوقوز خاتون را نجات دهنده خود تصور می کردند.