خلاصة:
از اساسی ترین مباحث فلسفی-کلامی که در ادیان و مکتب های گوناگون مطرح بوده و هست، مساله شر می باشد. فلسفه مشاء چه در سنت یونانی و چه در حوزه اسلامی و در پی آن حکمت متعالیه، سعی بسیار در پاسخ گویی به این شبهه داشته است. پایه اصلی این پاسخ، نظریه «نیست انگاری شر» می باشد. نگارنده بر این باورست که پاسخ فیلسوفان مبتنی بر نیست انگاری با نقدهایی روبروست. مقاله حاضر ابتدا به اجمال، پاسخ فیلسوفان را بازگو می کند و سپس، به طرح نقدها و اشکالات آن می پردازد
ملخص الجهاز:
"بهسخن دیگر،اگر نظریه نظام احسن ثابت نشود،پاسخ فیلسوفان به شبهه شرمبتنیبر نیست انگاری ناتمام نخواهدماند؛زیرا اگر فرض شودکه نظام فعلیبرترین نظام نیست،درنتیجه نظام و ممکنات دیگری فرض خواهند شد که درقیاس با ممکنات و نظام آفریده شده فعلی،خیرات بیشتر و شرور کمتری رادربردارند،درحالیکه فیلسوفان در پاسخ بهشبهه شر این مقدمه را درجکردهبودند که آفرینش به ممکناتی تعلق گرفته است که نسبت به دیگر ممکنات وجوهخیری آنها بیشاز وجوه شری باشد.
دربرابر این سخن جز به وجدان و دریافت خرد بشرینمیتوان پناه برد؛آیا میتوان نمونهای آشکارتر از دردورنج برای مفهوم شریافت؟ فلاسفه عموما خیر را مورد اشتیاق همه،تعریف کردهاند؛آیا همه به درداشتیاق دارند یا ازآن گریزانند؟ گذشته ازاین،حتی اگر درد را خیر بشماریم،آیا جهل،ترس،حس حقارتو دیگر عقدهها و ناراحتیهای روانی را نیز میتوان خیر دانست؟ این نقض تاآنجا استوار باقی مانده است که حتی ملا صدرا را در آخرین نوشتارخویش یعنی شرح اصول کافی بدینمطلب اعتراف میکند که شر ادراکی،وجودی است: «و التحقیق عندی انه شر بالذات بل شر متأکد...
البته با بحث و فحص بیشتر شاید بتوان فیلسوفانی رایافت که این نکته را دریافتهاند که نقصان همیشه از ذات مخلوق نیست،بلکهدستکم گاهیاز تقدیر الهی و فیض ربانی سرچشمه گرفته است،چنانکهملا صدرا نیز بدین واقعیت اعتراف میکندکه اختلاف قابلیت ممکنات و ماهیاتبهگونه ثبوت آنها در علم الهی بازگشت میکند،وی مینویسد: «التفاوت فی القوابل و الحقائق الامکانیه و الماهیات انما یحصل لها بوجه مننفس ذواتها و بوجه من الفیض الاقدس المسمی بالقضاء الازلی الذی هو عباره عنثبوت الاشیاء فی علم الله تعالی بالنظام الالیق الافضل من حیث کونها تابعه لاسماءالحق و صفاته»(ملا صدرا،1981،355/2)."