خلاصة:
احادیثی که قرآن را به عنوان معیار بازشناخت روایات سره از ناسره؛ اعم از موضوع یا ضعیف متنی معرفی کرده اند؛ به دو دسته تقسیم می شوند: 1. روایاتی که به طور مطلق به ارجاع احادیث به قرآن تاکید کرده است. از این دست از روایات به دست می آید که قرآن معیار بازشناخت صحت و سقم احادیث است؛ اعم از آن که میان احادیث تعارض باشد یا نباشد. 2. روایاتی که به هنگام تعارض اخبار، موافقت با قرآن را وجه ترجیح دانسته اند؛ یعنی، در تعارض میان دو روایت که هر دو از حجیت برخوردارند، یکی از وجوه ترجیح موافقت حدیث با قرآن شمرده شده است، از این احادیث در کتب اصولیان در مبحث تعادل و تراجیح یاد شده است. نگارنده در این مقاله ضمن برشمردن روایات خاصه و عامه در این زمینه و بازکاوی مدالیل آن ها و نگاه عالمان فریقین به این روایات پرداخته و به این نتایج دست یافته است: 1. در برابر اتفاق صاحب نظران شیعه در اعتبار روایات عرضه، شماری از عالمان اهل سنت این روایات را مجعول می دانند. 2. معیار مورد نظر در این روایات مخالفت حدیث با قرآن است، نه عدم موافقت با آن. 3. مقصود از مخالفت حدیث با قرآن، مخالفت از نوع تباین کلی است. 4. مقصود از مخالفت، مخالفت با نص آیات قرآن است، نه ظواهر آن ها.
Those traditions which recognize the Holy Quran as a criterion for distinguishing the true traditions from the false ones (whether fabricated or weak) are classified into two groups:
1- Those which emphasize on verification of hadith texts with the aid of the Holy Quran. This group regards the Holy Quran as the distinguishing criteria، whether there is a conflict between them or not.
2- Those which regard congruency with the Holy Quran as the preferred aspect when two hadiths are in conflict، that is، in case of conflict between two hadiths with the same reliability; the hadith which is congruent with the Holy Quran is the preferred one. These hadiths are discussed in usul books under the topic of Ta`aadul wa Trajih. The author of the present paper، while mentioning the general and particular traditions in this regard، investigates the views of Shiite and Sunni scholars about them and concludes that:
1- In spite of the consensus of Shiite scholars on the reliability of traditions of `arda، some Sunni scholars considered them as fabricated traditions.
2- The Criterion for these hadiths is their incongruency with the Quran not lack of congruency.
3- Incongruency of hadith with the Quran is the incongruency of universal heterogeneousness.
4- Incongruency is the incongruency with clear terms of the Holy Quran not its literal meaning.
ملخص الجهاز:
نکتهی چهارم:در شماری از روایات از سنت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم با روایت پیشین اهل بیت علیهم السلام درکنار قرآن به عنوان معیار عرضه یاد شده است.
»1 مقصود ایشان همان اشکال پیش گفته در آغاز این مبحث است که اگر موافقت خبر با قرآنشرط پذیرش آن باشد یا به عبارت دیگر عدم موافقت شرط رد آن باشد،در آن دسته ازروایاتی که مضمون آنها در قرآن مسکوت گذاشته شده دچار اشکال خواهیم شد؛زیرا با اینفرض،موافقت غیر قابل احراز است؛چنانکه در بررسی روایات عرضه در نکتهی هفتمآوردیم،از آنجا که روایات عرضه در میان اهل سنت با یک مضمون نقل شده،در کتابهایعالمان اهل سنت دربارهی اینکه معیار،موافقت حدیث با قرآن است یا عدم مخالفت حدیثبا آن،بحث جدی مطرح نشده است.
»1 این دیدگاه میتواند قابل مناقشه باشد؛زیرا اگر زمینهی ارایهی معیار عرضه روایات بهقرآن،تنها پدیده جعل حدیث باشد،میتوان پذیرفت که جاعلان حدیث به صورت طبیعیروایات مباین کلی با ظواهر آیات را جعل نخواهند کرد؛زیرا طبق گفتار ایشان جعلی بودن اینروایات به زودی روشن میشود؛اما نیک میدانیم که در کنار انگیزههای سوء و عامدانه درجعل و بر ساختن روایات،وجود پدیدههای نقل به معنا،تقیه،سوء حافظه راویان از عواملطبیعی ایجاد اختلاف روایات با هم یا اختلاف با قرآن بوده است؛بنابراین،بهطور طبیعیممکن است،به خاطر اشتباه راوی حدیثی را مخالف قرآن نقل کرده باشد؛بنابراین،به نظرمیرسد که مقصود از مخالفت حدیث با قرآن،مخالفت از نوع تباین کلی؛یعنی،تباین میانسلب و ایجاب است که هیچ راهی برای جمع میان آنها وجود ندارد.