ملخص الجهاز:
"کلامی شبیه این نظرگاه به برخی بزرگان اسلامی نیز نسبت داده شده است، مرحوم صدرالمتألهین در «اسفار» از ابن عربی نقل میکند که انسان در نقطهای چهارسو زاده میشود که هریک از آن چهارسو به ماهیتی متباین با سوهای دیگر منتهی میگردد.
حتی یک فرد انسانی گاه دارای شخصیت دوگانه است: گاه خوب است، گاه بد است، پس ذات انسان چهچیز را اقتضا میکند؟ قرآن انسان را چگونه میبیند؟ این دوگانگی و دوگونگی ناشی از چیست؟ و چگونه توجیه میشود؟ استاد به این پرسش دو پاسخ میدهند: 1ـ هرگز نیکی و بدی، خیر و شر، صعود و سقوط، همزمان از انسان بروز نمیکند، این صفات متضاد در شرایط متفاوت، در زمانها و مکانهای مختلف ظهور میکند، و جمع آنها در حال و آن واحد ممکن نیست.
استاد میگوید: انسان خداگونه است، نفس انسانی سنخیتها و همگونگیهای بسیاری با خداوند متعال دارد (بهنظر ما این نظر درست است زیرا آدمی خلیفه خداست پس او شخص دوم هستی است و باید با شخصیت اصل (خداوند)، همگونگیهایی را هرچند در مراتب نازله واجد باشد تا شایستگی احراز مقام خلافت او را پیدا کند).
از باب مثال اگر «انسان بماهو انسان» دارای ذات مکرمی است پس همه انسانها باید محترم باشند، تفاوت میان انسان مؤمن و غیرمؤمن، متقی و غیرمتقی از چیست؟ استاد میگوید: انسان تا انسان است دارای حرمت و کرامت ذاتی است، همه انسانها مکرم هستند، اما آدمی از نقطه صفر (و به تعبیر دقیقتر از خط عزیمت بهسوی سقوط یا صعود)، اگر راه صعود را برگزید ارتقا مییابد و علاوه بر مراتب ذاتی انسانی، کمالات و کرامات اکتسابی برتری را فراچنگ میآورد."