خلاصة:
بنا بر محاسبات اسحاق بن حنین دربارهء زمان حیات جالینوس و اسقلبیوس در کتاب تاریخ الاطباء،حیات نخستین پزشک با حیات آدم ابو البشر همزمان تلقی شده و مشهورترین پزشک،همعصر عیسی مسیح(ع)قلمداد گردیده است.گرچه مبنای این محاسبات اطلاعاتی است که حنین از مآخذ پیش از خود گرفته است،لیکن به نظر میرسد که همزمان کردن تاریخ پزشکی با تاریخ جهان و تأکید بر شخصیتهای خاصی به عنوان نخستین مبدعان حرفهء پزشکی، به منظور تعلق بخشیدن طب به فرهنگ و تمدن یونانی بوده است.در این مقاله،تلاش بر آن است که این نقطه نظر در کتاب حنین،با استفاده از شواهد،مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
ملخص الجهاز:
"و. زیمرمان ترجمهء دکتر عباس حری2 چکیده:بنا بر محاسبات اسحاق بن حنین دربارهء زمان حیات جالینوس و اسقلبیوس در کتاب تاریخ الاطباء،حیات نخستین پزشک با حیات آدم ابو البشر همزمان تلقی شده و مشهورترین پزشک،همعصر عیسی مسیح(ع)قلمداد گردیده است.
در واقع شاید به دلیل همین تردید بوده است که بیشتر کلیساهای شرقی در طول قرون وسطی،زمانی را برای ولادت مسیح اختیار نکردند؛ تواریخ سریانی،خصوصا،آن قدر در باب این موضوع اختلاف رأی دارند که شگفت نیست اگر تاریخهای مورد اشارهء اسحاق در باب دورهء حیات مسیح هر کجا صراحتا به سندی اشاره نکرده با تاریخ مأخذ وی متفاوت باشد(8).
پس آنچه میتوان با اطمینان نسبی دریافت این است که:1)رابطهء حد فاصل زمانی میان اسقلبیوس و آدم از یک سو،و جالینوس و عیسی از سوی دیگر،را اسحاق طرحریزی نکرده بلکه کار مؤلف مأخذ مورد استفادهء اوست؛2)اسحاق دست کم رقم 5502 را در مآخذ خود یافته است؛و 3)تاریخی که او برای دورهء حیات مسیح میآورد با آنچه مأخذ او تخمین زده متفاوت است.
88-815-903 که سال مرگ جالینوس را مشخص میکند از نخستین مجموعهء ارقام(ص 64/75) به دست میآید و حال آنکه رقم 5502 از مجموع فواصل زمانی و دورهء حیات هشت پزشک(از جمله جالینوس) حاصل میشود،و این دشواری را پدید میآورد که زمان آدم باید 87-5502 باشد.
جای شگفتی است که اسحاق اسطورهای را در زمان خود زنده کرده که بطلان آن بر همگان آشکار بوده است(حتی اگر تاریخ ابن منجم بعد از کار اسحاق هم نوشته شده باشد،بحث در باب آن باید در مأخذ و از جمله مأخذ مسیحی،آمده باشد."